مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

استاد کمالی/مؤسسه راهیان بصیرت

آیه ۱۲/حجرات

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ‌
اى کسانى که ایمان آورده ‏اید ، از بسیارى از گمان ها بپرهیزید که پاره‏ اى از گمان ها گناه است، و جاسوسى مکنید، و بعضى از شما غیبت بعضى نکند؛ آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده ‏اش را بخورد ؟ از آن کراهت دارید. [ پس ] از خدا بترسید، که خدا توبه‏ پذیر مهربان است .

سه مسئله ای که در این آیه به آن ها پرداخته می شود:

۱. گمان بد
۲. تجسس
۳. غیبت

موارد دیگر

۴. توبه، راه توبه را خداوند باز گذاشته است.
۵. تقوا

حالات روانی انسان در امر دانستن به چند صورت می تواند باشد:
۱. یقین، بالاترین مرتبه علم و دانش نسبت به چیزی
۲. اطمینان، نزدیک به یقین است.
۳. ظَنّ (گمان)، بین دو احتمال، یک احتمال را قوی تر می داند = احتمال راجح، احتمالی که در ذهن ما می چربد.
۴. شَک (تردید، رَیب، دو دلی)، احتمال متساوی الطرفین
۵. وَهم، احتمالی که از شَک پایین تر است = احتمال مرجوح، احتمالی که نمی چربد.

شک و وهم، مصداق جهل هستند.
یقین و اطمینان، مصداق علم هستند.
ظَنّ، گاهی ملحق به علم و گاهی ملحق به جهل است. در واقع مصداقی از ندانستن است.

در مسایل اعتقادی، باید به یقین برسیم اما در مسایل فقهی، خداوند، ظن را هم حجت کرده است.
ظن از نظر علامه طباطبایی، گمان بد می باشد.
شهید مطهری می گوید: شک گذرگاه خوبی است اما منزلگاه خوبی نیست.

نکته ها

1- گناهان دو جور است: گناه جوارحی(مثل غیبت، تهمت، تمسخر و ...) و گناه جوانحی(مثل شرک، کفر، ...)
جوارح = اعضای بدن / جوانح = قلب

2- إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم
مراد از بدگمانی این نیست که فقط در دل باشد. طبق نظر علامه طباطبایی : ۱. گمان ایجاد می شود ولی مهم این است که آدم به این گمان ها ترتیب اثر ندهد.
۲. اگر خوش بین باشیم، گمان بد به سراغ ما نمی آید.

انواع سوءظن
۱. سوءظن به خدای متعال، اگر کسی به علت مشکلات اقتصادی ازدواج را ترک کند، به خدا سوءظن دارد.
۲. سوءظن به مردم و مؤمنین که در این آیه از آن نهی شده است.
۳. سوءظن به خود، به این معنا که انسان در تربیت خود در مسیر حرکت به سوی خدا، به خودش سوءظن داشته باشد. مؤمنین که از خود حسابرسی می کنند، به خودشان سوءظن دارند.

وَ لاَ تَجَسَّسُوا
تفاوت تجسس و تحسس:
تجسس، جستجو در کار های مردم در امور شر
تحسس، جستجو در کار های مردم در امور خیر

🗓 ۹۶/۳/۲۶,۲۷


وَ لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً

غیبت = آشکارکردن آن چه که خداوند پوشیده داشته است.

امام خمینی(ره) در تعریف غیبت می فرمایند: اگر صفتی ناروا در شخص باشد(بخل، ترس، حسد = عیبی مستور) یا کاری انجام داده باشد که خلاف است و دیگران از آن بی اطلاع هستند (گناه مستور) و دوست ندارد کسی آن را برای دیگران بازگو کند ؛ بازگو کردن آن در غیاب او غیبت است. چنین کاری بر گوینده و شنونده حرام است، حتی اگر آن شخص راضی باشد!

چرا غیبت به خوردن گوشت برادر مرده، تشبیه شده است؟

الف) صنعت تشبیه به کار رفته است.
ب) کندن گوشت از بدن مرده، دوباره جایگزین نمی شود.
ج) شاید تشبیه نباشد و صورت جهنمی غیبت باشد.

روایات در مورد غیبت:

غیبت سریع تر از أکله، نشانه انسان منافق ، تلاش انسان عاجز و خورشت سگ های جهنم است.

کسی که حرف دیگران را به تو انتقال می دهد حرف تو را هم به دیگران انتقال می دهد.

هرکس زشتی های مسلمین را جستجو کند، خداوند دنبال زشتی های او می افتد. هرکس خداوند به دنبال زشتی های او باشد، رسوا می شود، هرچند درون خانه اش باشد.

اگر کسی غیبت کسی را کند که که در ظاهر و آشکار گناه نمی کند، از ولایت خدا خارج شده و داخل در ولایت شیطان می شود.

آن چه آتش در خشکی می کند (چیزهای خشک)، بدتر از آن را غیبت در مورد حسنات شخص غیبت کننده انجام می دهد.

استثنائات غیبت (مواردی که غیبت جایز است)

۱. تَظَّلُّم ، احیای حق از کسی که حقی را ضایع کرده است.
۲. گناه آشکار
۳. مشاوره، مثلا تحقیق در مورد ازدواج یا خرید خانه در محله ای
۴. کفار
۵. نزد قاضی

توجیه های غیبت / گناه غیبت را از بین نمی برد.
۱. به خودش هم گفتم یا می گویم.
۲. حقیقت است.
۳. غیبتش نباشد.

کفاره غیبت :

توبه کند و برای شخص غیبت شده، استغفار کند. (زیرا هم حق الله است و هم حق الناس است.)

آیت الله بهجت می گوید استغفار کفایت نمی کند باید از شخص حلالیت بطلبد .
امام خمینی در چهل حدیث می فرماید: اگر فسادی ندارد، حلالیت بطلبد.

انواع غیبت : گفتنی ، نوشتنی ، اشاره ای ، نگفتنی ، دلالت التزامی (همراه با قصد تَنقیص، یعنی پایین آوردن شخص)

ریشه های غیبت

۱. بی تقوایی، ریشه همه رذایل اخلاقی است.
۲. حسد
۳. پرحرفی، اگر بتوانی منظورت را در دو جمله بگویی، ولی در ده جمله بگویی ؛ طهارت لسان نداری!
۴. هَزل = شوخی های بیجا
۵. فرافکنی، نقاط ضعف و کمبودهای خود را می خواهد پوشش دهد، از دیگری غیبت می کند.
۶. کنجکاوی نا به جا (فضولی)
۷. فشارهای روانی و کینه ها

🗓 ۹۶/۳/۳۰

ادامه دارد ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی