مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

۱۷ مطلب با موضوع «پرسمان اعتقادی» ثبت شده است

۳۰
خرداد

چه کنیم نماز صبحمان قضا نشود؟

تمام کسانی که صبح بیدار می شوند و کسانی که حتی قبل از صبح بیدار می شوند و نماز شب می خوانند اینها با ساعت بیدار نمی شوند. ساعت کمک می کند ولی ساعت به انسان انگیزه نمی دهد.

آیا در مواقعی که قرار است صبح زود از خواب بلند شویم نیز نمی توانیم از خواب بلند شویم؟
مانند مواقعی که برای رفتن به کوه و گردش با دوستان خود صبح زود برنامه ریزی کرده ایم! یا مثلا امتحان داریم! آیا تاکنون فکر کرده اید چرا وقتی با دوستمان قرار داریم فوراً بیدار می شویم و چه بسا فاقد کوک کردن ساعت و از مدت ها قبل از ساعت قرار خود به خود بیدار می شویم و هیچ چیزی مانع بیدار شدن ما نمی شود اما هنگامی که می خواهیم نماز بخوانیم و با خدا صحبت کنیم و قرار ملاقات با خدا داریم اینطور نیستیم و هر کاری می کنیم بیدار نمی شویم و اگر بیدار شویم دوباره می خوابیم؟

 

  • می دانید مشکل ما چیست؟ مشکل این است که ما به قراری که با دوستمان داریم بیشتر معرفت داریم و بیشتر ایمان داریم و رابطه با دوستان را بیشتر دوست داریم تا نسبت به خداوند.

از رابطه با دوست لذت می بریم اما از رابطه با خدا لذت نمی بریم. وقتی یاد دوست را در ذهن خود کوک می کنیم فاقد ساعت بیدار می شویم ولی وقتی یاد خدا را در خود کوک می کنیم نمی توانیم بیدار شویم. این یک مشکل فنی ایمانی است. تمام کسانی که صبح بیدار می شوند و کسانی که حتی قبل از صبح بیدار می شوند و نماز شب می خوانند اینها با ساعت بیدار نمی شوند. ساعت کمک می کند ولی ساعت به انسان انگیزه نمی دهد.

  • دستگاه انگیزشی انسان را فقط و فقط خدا تحریک می کند. تا معرفت و محبت خدا در دل انسان کوک نشود انسان نمی تواند بیدار شود. ما اگر می خواهیم صبح بیدار شویم اول باید عشق خدا را در خودمان کوک کنیم و بعد البته رعایت مواردی هم می تواند کمک کار باشد.

راهکارها و دستور العمل هایی در ضمن روایات از سوی پیامبر (صلی الله و علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) به ما رسیده است که آنها نیز بهترین راهکار برای به موقع بیدار شدن جهت اقامه نماز صبح خواهند بود.

 

  • امام صادق (علیه السلام) از پیامبر گرامی اسلام (صلی الله و علیه وآله) نقل می کند: «هر کس که بخواهد شب برای عبادت برخیزد؛ چون در بستر خود خوابید بگوید: (بسم اللَّه) بار خدایا مرا از مکرِ خود آسوده مدار، یاد خودت را از خاطرم مبر و مرا در گروه غافلان قرار مده، من در فلان ساعت برخیزم. محققاً خدای متعال برای او فرشته اى می گمارد که او را همان ساعت بیدار کند. [کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 540]

 

  • هر چه معده در هنگام خواب شب سبک باشد، به هنگام صبح راحت تر می توانید از خواب برخیزید.

حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: ای بنی اسرائیل! پرخوری نکنید؛ زیرا هر که زیاد بخورد، زیاد می خوابد و هر که زیاد بخوابد، کمتر نماز می خواند و هر که کمتر نماز بخواند، در زمره غافلان قلمداد می شود. (اسرار نماز، محسن قرائتی)

 

  • بدن انسان به خصوص در شب به خواب کافی نیاز دارد و اگر این نیاز برطرف نشود در کار روزانه و... ایجاد خلل می کند. شب نشینی ها و خوابیدن دیر هنگام در بیدار نشدن برای نماز و یا کسالت در آن بسیار مؤثر است. معمولا ً کسانی که تا دیر وقت بیدارند، نمی توانند نماز صبح را به جا آورند. اگر هم بیدار شوند طبیعی است که نمازی با کسالت و خواب آلودگی بخوانند .

حضرت علی علیه السلام درباره ی آیه ی " ای کسانی که ایمان آورده اید در حال مستی به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه می گویید " پرسیدم فرمودند: شما را از خواب آلودگی و چرتی است که نمی گذارد بدانید در رکوع و سجود و تکبیرتان چه می گویید. (همان/ ج 7 / ص 3129). بنابر این دیر خوابیدن در شب ما را از درک لذت های معنوی در سحر و نماز محروم می کند.

 

  • همان طور که انجام عبادت ایمان را افزایش می دهد، گناه نیز ایمان فرد را سست کرده و توفیق عبادت را از فرد می گیرد. بر این اساس باید انسان از گناه خود توبه حقیقی نماید تا به انجام عبادت موفق شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم می فرمایند: نیکی را نور دل و آرایه (زیبای و روشنای) رخسار و نیروی کار یافتم و بدی و گناه را سیاهی دل و سستی در کار و زشتی چهره .(میزان الحکمه/ج3/114)

 

  • آیه ای که معجزه می کند!

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «هیچ کس نیست که (آیه) آخر سوره کهف (قلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلکمْ یوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهکمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا) را هنگام خوابیدن بخواند، مگر این که در هر ساعتى که بخواهد از خواب بیدار شود.» [همان].

 

https://www.erfan.ir/farsi/89109.html

۲۱
تیر

کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع ، نیروی کار و فعالیت‏ اجتماع را ضعیف می ‏کند . برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده‏ گیری کرده‏ اند و گفته‏ اند : " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است " بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است . آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به‏

صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد .

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص84)




پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست . آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده‏ کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است . آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه‏ ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می‏ خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می‏خوانند و فکر می‏ کنند و به سخن استاد گوش می‏ کنند یا وقتی که‏ کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد ؟

آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره‏ با قیافه‏ های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم‏ کار و فعالیت می‏ شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط کار می‏ کنند بپرسید . هر مؤسسه یا شرکت یا اداره‏ ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد ، از این‏ نوع آمیزشها جلوگیری می‏ کند . اگر باور ندارید تحقیق کنید .
حقیقت اینست که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می‏افتیم از مختصات جامعه‏ های پلید سرمایه‏ داری غربی‏ است و یکی از نتائج سوء پول پرستی‏ ها و شهوترانی های سرمایه ‏داران غرب است ، بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می ‏برند .

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص84)




حجاب اسلام نمی‏ گوید که‏ باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت . مبنای حجاب در اسلام چنانکه گفتیم اینست که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع ، خالص برای کار و فعالیت باشد . به همین جهت به زن اجازه نمی‏ دهد که وقتی از خانه بیرون‏ می‏ رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی‏ دهد که‏ چشم چرانی کند . چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی‏ کند ، موجب‏ تقویت نیروی کار اجتماع نیز می‏ باشد .

اگر مرد تمتعات جنسی را منحصر به همسر قانونی خود کند و تصمیم بگیرد همین که از کنار همسر خود بیرون آمد و پا به درون‏ اجتماع گذاشت ، دیگر درباره این مسائل نیندیشد ، قطعا در این صورت بهتر می‏ تواند فعال باشد تا اینکه همه فکرش متوجه این زن و آن دختر و این قد و بالا و این طنازی و آن عشوه ‏گری باشد و دائما نقشه طرح کند که چگونه با فلان خانم آشنا شود .

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص97)




اگر زن ، مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بیرون بیاید ، پوشیدن یک‏ لباس ساده که تمام بدن و سر ، جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند ، مانع هیچ فعالیت بیرونی نخواهد بود . بلکه برعکس ، تبرج و خودنمائی و پوشیدن لباسهای تنگ و مدهای رنگارنگ است که زن را به صورت موجودی‏ مهمل و غیر فعال در می‏ آورد که باید تمام وقتش را مصرف حفظ پُزیسیون خود کند.

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص171)



۱۳
مرداد

چرا امام رضاعلیه السلام را عالم آل محمد صلی الله علیه و آله لقب داده اند؟

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی می  فرماید :
.... اگر چه همه ائمه طاهرین علیهم السلام نور واحدند و خداوند متعال، آسمان‌ها و زمین را به سبب وجود آنها خلق کرده است، لیکن هر کدام از آن بزرگواران در زمان و عصر خودشان ظهور و ویژگی‌ خاصی نشان دادند، به طور مثال ... باید بگوییم به واسطه وجود مبارک آن حضرت در آن شرایط و اوضاع بعد از حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام و جریان زندانی‌شدن پدر بزرگوارشان که جریان خاصّی پدید آمده بود و موضع و موقعیت شیعه ضعیف شده بود، همه آن ضعف‌ها مبدّل به قوّت شد و مذهب دوباره تشیید شد. در زمان آن بزرگوار، ظهور علمی ایشان فوق العاده بود و به همین سبب ایشان را عالم آل محمد علیهم السلام لقب داده‌اند.

شما مباحثات آن حضرت را با سران ادیان و مذاهب دیگر ملاحظه کنید. مطالب و علومی که از ایشان صادر شده است همه برای احیاء امر دین فوق العاده مؤثر واقع شده است.

آن حضرت از مدینه تا مرو هم که تشریف می‌آوردند، با حضور و وجود مبارکشان همه جا موج ولایت اهل بیت علیهم السلام ظهور پیدا می‌کرد، مردم متوجه به اهل بیت علیهم السلام می‌شدند و حقّانیت آن حضرات بر همه نمایان می‌گشت.

در همین مسافرت امام رضا علیه السّلام به خراسان، بهترین فرصت پیش آمد تا علوم و معارف اسلام ـ که در نزد امامان، موجود بود و از مواریث نبوّت به شمار می‌رفت ـ منتشر شود و در دسترس علما و دانشمندان قرار گیرد.

عصر مأمون، سرآغاز آشنایی مسلمانان با اصطلاحات و مکتب‌های فلسفی بود که به واسطه ترجمه کتب فلسفی به زبان عربی، صورت گرفت و مأمون نیز از این برخورد استفاده نموده و شخصاً آن را ترویج و تشویق می‌کرد و در نتیجه نابسامانی‌های فکری و القای شبهات و اشکالات، در عقاید و مسایل اسلامی زیاد گردید؛ و از سوی دیگر، بحث و مناظره بین مسلمانان و علمای ادیان دیگر نیز توسعه یافت و مباحثات مذهبی رایج گردید.

حضرت رضا علیه السّلام برای حفظ عقاید مسلمانان و ردّ هر گونه شبهه و شکّ و ایراد و نیز راهنمایی علما، مجاهدت‌های فراوانی فرمودند و شخصاً با دانشمندان بزرگِ ادیانِ مختلف، مباحثه کرده و آنها را محکوم و مُجاب کردند؛ که صورت آن جلسات مباحثه و مناظره، در کتب تاریخ و حدیث، ثبت و ضبط گردید؛ و امروزه یکی از ذخایر مهمّ علمی در فنّ احتجاج و استدلال و اثبات عقاید محسوب می‌شود و همواره مورد استفاده علما و دانشمندان بوده و خواهد بود.

آوازه علم و فضل آن حضرت، جهان اسلام را پر کرد و این سفر با همه افاضات علمی، معارف دینی و علوم اسلام و عقاید و فقه را تجدید کرد و به واسطه همین مطلب است که آن حضرت را «مجدّد رأس مأه ثانیه» خوانده اند.

در کتاب عیون اخبار الرّضا که کمتر از یک قرن، بعد از رحلت آن حضرت تألیف گردیده، از سندهای عالی و معتبر استفاده شده است، و از این رو، این کتاب عظمت مقام علم و جلالت و موقعیت بی نظیر امام را تا حدّی بیان نموده است.

مشایخ علمای سنّت نیز به آن حضرت، ارادت می‌ورزیدند و ایشان را یکی از اولیای بزرگ می‌شمردند و در مدح آن حضرت، اشعار و قصاید بسیاری سروده‌اند.

پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران

۱۲
فروردين

آیا پیغمبر در کارها و متد خودش از سعد و نحس‏ ایام استفاده می‏ کرد ؟

... این خودش مسئله‏ ای است . ما برویم سیره پیغمبر را از اول تا آخر ببینیم ، تمام کتبی را که شیعه و سنی در تاریخ پیغمبر نوشته‏اند مطالعه بکنیم ببینیم آیا پیغمبر اکرم در روش و متود خودش یکی‏ از چیزهایی که از آن استفاده می‏کرد مسئله سعد و نحس ایام بود یا نه ؟ مثلا آیا می‏گفت امروز دوشنبه است برای مسافرت خوب نیست . یا امروز سیزده عید نوروز است هر کس بیرون نرود گردنش می‏شکند آن هم از سیزده‏ جانه از یک جا ؟! آیا چنین حرفهایی هست ؟ در سیره علی علیه السلام چطور ؟ در سیره ائمه علیهم السلام چطور ؟ ما هرگز نمی‏بینیم که پیغمبر یا ائمه اطهار خودشان در عمل از این حرفها یک ذره استفاده کرده‏ باشند ، بلکه عکسش را می‏بینیم . در نهج البلاغه هست که وقتی که علی ( ع‏ (تصمیم گرفت برود به جنگ خوارج ، اشعث قیس که آن وقت جزو اصحاب بود با عجله و شتابان آمد : یا امیرالمؤمنین ! خواهش می‏کنم صبر کنید ، حرکت نکنید ، برای اینکه یکی از خویشاوندان من که منجم است یک حرفی‏ دارد و می‏خواهد به عرض شما برساند . فرمود : بگو بیاید . آمد . گفت : یا امیرالمؤمنین ! من منجم و متخصص شناختن سعد و نحس ایام . من در حسابهای خودم به اینجا رسیده‏ام که اگر شما الان حرکت کنید بروید به جنگ‏ قطعا شکست می‏خورید و شما و اکثریت اصحاب شما کشته خواهند شد . فرمود : هر کس که تو را تصدیق بکند پیغمبر را تکذیب کرده ، این مزخرفات چیست‏
که می‏گویی ؟ ! اصحاب من ! سیروا علی اسم الله بگویید به نام خدا ، به‏ خدا اعتماد و توکل کنید و حرکت کنید بروید . علی رغم نظر این شخص ، همین الان حرکت کنیم برویم . و می‏دانیم که در هیچ جنگی علی ( ع ) به‏
اندازه این جنگ فاتح نشد .

این حدیث در وسائل است : عبدالملک بن اعین می‏ آید خدمت امام صادق(ع). عبدالملک برادر زراره است و خودش هم از راویان بزرگ و مرد عالمی است . او نجوم خوانده بود و به همین جهت به این چیزها عمل می‏ کرد .
کم کم احساس کرد برای خودش مصیبت درست کرده ، مثلا از خانه می‏آید بیرون ، یک وقت می‏بیند که امروز قمر در عقرب است ، اگر بروم چنین‏ خواهد شد ، یک روز می‏بیند فلان ستاره از جلویش درآمد ، کم کم خود بیچاره‏اش احساس کرد که دست و پایش به کلی بسته شده است .

روزی آمد خدمت امام صادق ( ع ) و عرض کرد : یا ابن رسول الله ! من مبتلا شده‏ام به نجوم احکامی ( 1 ) . من کتابهایی در این زمینه دارم و کم کم‏ احساس می‏ کنم که مبتلا شده ‏ام ، اصلا گرفتار شده‏ ام و تا به این کتابها مراجعه نکنم در هیچ کاری نمی‏ توانم تصمیم بگیرم . تکلیف من چیست ؟ امام‏ صادق با تعجب فرمود : تو از اصحاب ما ، تو راوی روایات ما به این‏
چیزها عمل می‏ کنی ؟ ! بله یا ابن رسول الله .

فرمود : الان بلند شو برو منزل ، به محض رسیدن ، تمام این کتاب ها را آتش بزن ، و دیگر نبینم که‏ حتی به یک کلمه از این حرفها عمل کرده‏ ای .

علی رغم یک سلسله روایات که در این زمینه هست ، ما یک سلسله‏ روایات دیگر داریم که در تفسیر المیزان در ذیل یکی از آیات سوره فصلت« فی ایام نحسات » ( 2 ) ذکر شده است . از مجموع روایاتی که از اهل‏ بیت اطهار رسیده است این مطلب استنباط می‏ شود که این امور یا اساسا اثر ندارد و یا اگر هم اثر دارد توکل به خدا و توکل به پیغمبر و اهل بیت‏ پیغمبر اثر اینها را از بین می‏ برد . بنابراین یک مسلمان ، شیعه واقعی ، در عمل به این امور اعتنا نمی‏ کند ، اگر می‏ خواهد برود مسافرت ، صدقه بدهد ، به خدا توکل کند ، به اولیای خدا توسل بجوید و به هیچیک از این امور اعتنا نکند .

از همه بالاتر این است که شما ببینید در تاریخ پیغمبر و ائمه اطهار آیا یک دفعه هم اتفاق افتاده که خود آنها به این مسائل عمل‏ بکنند ؟ !

(سیری در سیره نبوی)

پاورقی :
. 1
البته نجوم ریاضی غیر از نجوم احکامی است ، اشتباه نشود ، دو نجوم‏ داریم . نجوم ریاضی یعنی حساب خسوف و کسوف و امثال اینها ، و جزء ریاضیات است . نجوم احکامی است که بی اعتبار است .
. 2
آیه . 16

۲۷
دی
چگونگى ساختار بهشت‏

یک بخش عظیم آخرت، بهشت است و الآن موجود مى باشد. طبق آیات قرآن، بهشت جایى نیست که خداوند متعال، بخواهد آن را در روز قیامت معمارى بکند و بسازد، از آن زمان که در کره زمین ایمان، عمل صالح و اخلاق شروع شد، ساخته شدن بهشت نیز شروع شد.

چون طبق آیات قرآن، مصالح ساختمانى بهشت عبارتند از: ایمان، حسن خلق و اعمال خوب مردم. چرا بعضى از مردم به جهنّم مى روند؟ زیرا دین، اخلاق و عمل صالح ندارند. صالحان به بهشت مى روند چون مصالح ساختن آن را، خود آنها فرستادند.
بر اساس آیاتى که در قرآن است، بهشت در حال حاضر موجود است. البته تمامى آن موجود نمى باشد. از زمان آدم تا الآن هر فردى که داراى ایمان، اخلاق و عمل صالح بوده، بر پایه این توصیفات بهشت او ساخته شده است. افرادى که از دنیا رفته اند، نسبت به اعمالشان بهشت آنها کامل شده است، ولى ما که در این دنیا زندگى مى کنیم، با نمازها، روزه ها و با شرکت کردن در جلسات دینى، هنوز در حال ساختن بهشت هستیم و با فرا رسیدن مرگ، ساختمان سازى بهشت ما نیز به اتمام مى رسد. الآن اگر پرده مکاشفه را کنار بزنند، مردان و زنان با ایمان، بهشت خود را نیمه کاره مى بینند، هنوز چندین سال دیگر وقت دارند که الباقى بهشت خود را بسازند. این بهشت طبق آیات  قرآن زنده با شعور، آگاه و فهمیده مى باشد.


منبع : پایگاه عرفان/ استاد حسین انصاریان
۱۰
دی
اینکه خداوند می فرماید جهان را برای تو و تو را برای خودم آفریدم یعنی چه مگر خداوند به ما نیاز داشت که چنین سخنی می گوید؟

روایاتی که می فرمایند: «خلقتک لأجلی» اشاره به غایت انسان دارد که انتهای او به سوی او و لقاءالله است و به فرموده قرآن «الی الله تصیر الأمور» و «انا الیه راجعون» و اینکه در روایت آمده تو را خلق کردم به خاطر خودم منظور نیاز داشتن خداوند به انسان نیست بلکه اشاره به هدفی است که خداوند برای انسان در نظر گرفته و همان لقاءالله است. در پاسخ به این سوال که آیا خداوند به ما نیاز داشت تا ما را بیافریند برای روشن شدن این مسأله باید به مطالب زیر توجه کرد:
یک. هدف انسان در کارهایش رسیدن به کمال یا رفع نقص است؛ مثلا غذا می خورد تا رفع گرسنگی شود لباس می پوشد تا خود را از سرما حفظ کند، عبادت می کند تا به کمال نهایی و قرب الهی برسد. اما خداوند هیچ نقصی ندارد تا با افعالش آن را برطرف سازد و فاقد کمالی نیست تا برای رسیدن به آن تلاش کند.
دوم. هدفمندی همیشه با نیاز همراه نیست، بلکه هر میزان موجودی کامل تر و بی نیازتر باشد، به رفع نیاز دیگران بیشتر اقدام می کند و این از نشانه های موجود کامل و مهربان است. خداوند مهربان نیز در جستجوی نفعی برای خود نیست بلکه مهمترین هدف او خیر رساندن به دیگران است.
لذا هدف خداوند از آفرینش این است که هر ممکن الوجودی را به کمال ممکن و شایسته آن برساند، بدون اینکه در این کار برای ذات پاک او نتیجه ای باشد.
به بیان دیگر آفرینش احسان و فیضی است از جانب خدا نسبت به موجودات لکن چنین آفرینشی حسن ذاتی داد و قیام به چنین فعلی جز اینکه خود فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد. او با آفرینش، کمالی را افاضه می کند و وسایل کمال برتر هر موجودی را در اختیار آن می گذارد و خودداری از آن بخل و نقص است.
پس سزاوار است خدای حکیم و کمال مطلق، جهان را بیافریند و آن را در غایت حکمت و لطافت ایجاد کند. پس آفرینش الهی حکیمانه است، هر چند در مرتبه آفرینش، نه نیازی بود و نه نیازمندی، چه از ناحیه خالق و چه از ناحیه مخلوقات.
جهت آگاهی بیشتر:
– فلسفه خلقت انسان، عبدالله نصری(تهران مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر1379)
– فلسفه آفرینش، عبدالله نصری(قم، نشر معارف، چاپ اول 1382).
۱۸
آذر

آیت الله مکارم شیرازی در این باره می‌فرمایند:"هر چند سحر و جادو به تصدیق قرآن مجید حقیقت دارد، ولى غالب آنچه را مردم سحر و جادو مى دانند اوهام و خیالاتى بیش نیست. براى رفع آن هر روز پنج مرتبه آیة الکرسى را بخوانید و به خود و اطرافیانتان بدمید و هر روز هر چند به مقدارى کم صدقه بدهید و بر خدا توکّل کنید.

* سحر از نظر قرآن
سحر از نظر قرآن به دو بخش تقسیم مى ‏شود:
1
) آنجا که مقصود از آن فریفتن و تردستى و شعبده و چشم‏بندى است و حقیقتى ندارد چنان که مى‏خوانیم:" در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر می‌رسید که حرکت می‌کند(طه-66)
و در آیه‌ی دیگر آمده است" و هنگامی (که وسایل سحر خود را) افکندند، مردم را چشم‌بندی کردند و ترساندند؛ و سحر عظیمی پدید آوردند."(اعراف-116).
از این آیات روشن مى‏ شود که سحر داراى حقیقتى نیست که بتوان در اشیاء تصرفى کند و اثرى بگذارد ،بلکه این تردستى و چشم بندى ساحران است که آن چنان جلوه مى‏ دهد.
2
) از بعضى از آیات قرآن استفاده مى‏ شود که بعضى از انواع سحر به راستى اثر مى‏ گذارد مانند:"
"...
آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله‌ی آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه‌ی خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمت‌هایی را فرامی‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد..."(بقره- 102)
به هر حال در یک جمع بندی می‌توان گفت: سحر عملی خارق العاده است که آثارى از خود در وجود انسان‌ها به جا مى‏ گذارد و گاهى یک نوع چشم ‏بندى و تردستى است، و گاه تنها جنبه‌ی روانى و خیالى و تلقینى دارد، و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکى و شیمیایى بعضى از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد.
در هر حال، سحر چیزى نیست که بتوان وجود آن را انکار کرد و همه‌ی صورت های آن را به خرافات نسبت داد، بعضی از صورت های آن هم اکنون رواج دارد و هنوز واقعیت آن شناخته نشده است مثل کارهایی که مرتاضان هندی انجام می دهند.
از نظر اسلام در بسیاری از موارد‏، سحر باعث گمراه ساختن مردم و تحریف حقایق و متزلزل ساختن پایه های اعتقادات افراد ساده ذهن می شود. در احادیثى که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است، از جمله این که:
حضرت على (ع)مى‏ فرماید: " کسى که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است، و رابطه‌ی او با خداوند به کلى قطع مى‏شود ...".( وسائل الشیعه باب 25)
پس از نظر اسلام، انجام، تعلیم ، تعلم و تکسب به سحر، ممنوع و حرام و از گناهان کبیره است و در بعضی از روایات، تعلیم و تعلم سحر را موجب کفر شمرده اند.
فقهاى اسلام به اتفاق می‌فرمایند یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگرى حرام است. اما چنانچه ابطال سحر در یادگیری آن منحصر گردد تعلم آن اشکالى ندارد، بلکه گاهى به عنوان واجب کفایى مى‏بایست عده‏اى سحر را بیاموزند تا اگر مدعى دروغگویى خواست از این طریق مردم را اغفال یا گمراه کند سحر و جادوى او را ابطال نمایند، و دروغ مدعى را فاش سازند.
در بعضی از کتب و روایات برای از بین بردن سحر خواندن آیات و دعاهایی توصیه شده است.

از مجموع آنچه گفته شد روشن گردید که به طور کلی باید از شر سحر ساحران به خدا پناه برد و اغلب مواردی که مردم آن را سحر می پندارند ،ناشی از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام و سوء استفاده‌ی عده سودجوی دیگر، از شرایط فراهم آمده است.

ما از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:

۱۷
آذر

جاهل قاصر کسى است که در فراگیری احکام کوتاهى نکرده؛ یعنى، در شرایطى است که امکان دسترسى به حکم خدا براى او

وجود ندارد و یا خود را جاهل نمی داند و احتمال بطلان اعمالش را نمی دهد. اما جاهل مقصر کسى است که امکان آموختن و

یادگیرى معارف و احکام الهى را داشته؛ ولى آنها را یاد نگرفته است. جاهل قاصر دربرخى موارد موردعقاب وعذاب خدا قرارنمی

گیرد؛ ولى جاهل مقصر سزاوار آن است.

۱۶
آذر

در سوره اعراف آیه 173 مى خوانیم:

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَآ أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غفِلِینَ.

چکیده :

به خاطر بیاور زمانى را که پروردگارت از پشت وصُلب فرزندان آدم، ذُرّیه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آرى، گواهى مى دهیم (چرا چنین کرد؟) براى اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطرى توحید و خداشناسى بى خبر).

در این آیه، سخن از پیمانى است که به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما این پیمان چگونه بوده است؟

منظور از این عالم و این پیمان همان «عالم استعدادها» و «پیمان فطرت» و تکوین و آفرینش است، به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت «نطفه» از صُلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام « ذراتى » بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سرّالهى به صورت یک حس درون ذاتى به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خِرَدِشان به صورت یک حقیقت خود آگاه!.

بنابراین همه افراد بشر داراى روح توحیدند و سؤالى که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخى که آنها داده اند نیز به همین زبان است.

این گونه تعبیرها در گفتگوهاى روزانه نیز کم نیست مثلاً مى گوئیم: «رنگ رخساره خبر مى دهد از سرّ درون» یا مى گوئیم: «چشمان به هم ریخته او مى گوید دیشب به خواب نرفته است»

از یکى از ادبا و خطباى عرب نقل مى کنند که در سخنان خود چنین مى گفته است: «سل الارض من شق انهارک و غرس اشجارک واینع ثمارک فان لم تجبک حواراً اجابتک اعتباراً»: «از این زمین بپرس چه کسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس کرده و میوه هایت را رسانیده؟ اگر زمین با زبان معمولى به تو پاسخ نگوید به زبان حال جواب خواهد گفت».

در قرآن مجید نیز تعبیر سخن گفتن در زمینه زبان حال در بعضى از آیات آمده است، مانند «فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتیناطائعین» (فصلت ـ 11): «خداوند به آسمان و زمین فرمود: با میل یا از روى اجبار بیائید و سر بر فرمان نهید آنها گفتند: ما از روى میل آمدیم و سر بر فرمان نهادیم».

 

۱۵
مهر

جوانی‏ از من پرسیداگر بناست‏ مکتب امام حسین علیه السلام احیاء بشود ،

آیا ذکر مصیبت امام حسین هم‏ ضرورتی دارد ؟

گفتم بله ، دستوری است که ائمه اطهار به ما داده‏ اند و این‏ دستور فلسفه‏ ای دارد و آن اینکه هر مکتبی اگر چاشینی از عاطفه نداشته باشد و صرفا مکتب و فلسفه و فکر باشد ، آنقدرها در روح ها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد ، ولی اگر یک مکتب چاشنیی از عاطفه داشته باشد ، این عاطفه‏ به آن حرارت می‏ دهد . معنا و فلسفه یک مکتب ، آن مکتب را روشن می‏ کند ، به آن مکتب منطق می‏ دهد ، آن مکتب را منطقی می‏ کند . بدون شک مکتب امام‏ حسین منطق و فلسفه دارد ، درس است و باید آموخت اما اگر ما دائما این‏ مکتب را صرفا به صورت یک مکتب فکری بازگو بکنیم حرارت و جوشش گرفته‏ می‏ شود و اساسا کهنه می‏ گردد .

این ، بسیار نظر بزرگ و عمیقانه‏ ای بوده‏ است ، یک دور اندیشی فوق العاده عجیب و معصومانه‏ ای بوده است که گفته‏ اند برای همیشه این چاشنی را شما از دست‏ ندهید ، چاشنی عاطفه ، ذکر مصیبت حسین بن علی علیه السلام ، یا امیرالمؤمنین یا امام حسن ، یا ائمه دیگر و یا حضرت زهرا سلام الله علیها .

این چاشنی عاطفه را ما حفظ و نگهداری بکنیم .

شهید مطهری/سیری در سیره نبوی / ص54