مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

داستان های استاد

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۲۳ ب.ظ

وفات فرزند پیغمبر و گرفتن خورشید

داستانی است که در کتب حدیث ما آمده است و حتی اهل تسنن هم نقل‏ کرده ‏اند . رسول اکرم پسری دارد از ماریه قبطیه به نام ابراهیم بن رسول‏ الله . این پسر که مورد علاقه رسول اکرم است در هجده ماهگی از دنیا می‏ رود .

رسول اکرم که کانون عاطفه بود قهرا متأثر می‏ شود و حتی اشک می‏ ریزد و می‏ فرماید : دل می‏ سوزد و اشک می‏ ریزد ، ای ابراهیم ما به خاطر تو محزونیم‏ ولی هرگز چیزی برخلاف رضای پروردگار نمی‏ گوییم . تمام مسلمین ، ناراحت و متأثر به خاطر اینکه غباری از حزن بر دل مبارک پیغمبر اکرم نشسته است .
همان روز تصادفا خورشید می‏ گیرد . مسلمین شک نکردند که گرفتن خورشید ، هماهنگی عالم بالا بود به خاطر پیغمبر . یعنی‏ خورشید گرفت برای اینکه فرزند پیغمبر از دنیا رفته . این مطلب در میان مردم مدینه پیچید و زن و مرد یکزبان شدند که دیدی ! خورشید به خاطر حزنی که عارض پیغمبر اکرم شد گرفت ، در حالی که پیغمبر به مردم نگفته العیاذ بالله که گرفتن خورشید به خاطر این بوده . این امر سبب شد که عقیده و ایمان مردم به پیغمبر اضافه شود ، و مردم هم در این‏ گونه مسائل بیش از این فکر نمی‏ کنند . ولی پیغمبر چه می‏ کند ؟ پیغمبر نمی‏خواهد از نقاط ضعف مردم برای هدایت‏ مردم استفاده کند ، می‏ خواهد از نقاط قوت مردم استفاده کند ، پیغمبر نمی‏ خواهد از جهالت و نادانی مردم به نفع اسلام استفاده کند ، می‏ خواهد از علم و معرفت مردم استفاده بکند . آمد بالای منبر صحبت کرد ، خاطر مردم را راحت کرد ، گفت اینکه‏ خورشید گرفت‏ به خاطر بچه من نبود.

نتیجه گیری استاد:

  • مردی که حتی از سکوتش سوء استفاده‏ نمی‏ کند این جور باید باشد چرا ؟ برای اینکه اولا اسلام احتیاج به چنین‏ چیزهایی ندارد . بگذار کسانی بروند از خواب های دروغ ، از جعل ها و از این‏ جور سکوت ها استفاده کنند که دینشان منطق ندارد ، برهان و دلیل ندارد و آثار حقانیت دینشان روشن و نمایان نیست . اسلام نیازی به این جور چیزها ندارد . ثانیا : همان کسی هم که از این وسائل استفاده می‏ کند ، در نهایت‏ امر اشتباه می‏ کند . مثل معروف : همگان را همیشه نمی‏ توان در جهالت نگاه‏ داشت . یعنی بعضی از مردم را همیشه می‏ شود در جهالت نگاه داشت ، همه‏ مردم را هم در یک زمان می‏ شود در جهالت و بی خبری نگه داشت ، ولی‏ همگان را برای همیشه نمی‏ شود در جهالت نگه داشت . گذشته از اینکه خدا اجازه نمی‏ دهد [ و به عبارت دیگر ] اگر این اصل هم در کار نبود ، پیغمبری‏ که می‏ خواهد دینش تا ابد باقی بماند ، آیا نمی‏ داند که صد سال دیگر ،دویست سال دیگر ، هزار سال دیگر مردم می‏ آیند جور دیگری قضاوت می‏ کنند ؟!  و بالاتر همین که خدا به او اجازه نمی‏ دهد .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی