داستان های استاد / روضه های دروغ
دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۴۵ ب.ظ
گفتند : یکی از علمای بزرگ یکی از شهرستانها پای منبری نشسته بود. یک آقایی که شال سیدی به سر داشت ، روضه های دروغ می خواند . آن آقا که از مجتهدین خیلی بزرگ بوده ، از پای منبر گفت : آقا اینها چیست داری میگویی ؟ یک وقت او از بالای منبر فریاد زد : تو برو دنبال فقه و اصولت ، اختیار جد خودم را دارم ، هر چه دلم بخواهد میگویم .
· نتیجه گیری استاد: " اختیار جدم را دارم " یعنی چه ؟ ! غرضم این است : یکی از راههایی که از آن راه بر دین ضربه وارد شده است از جنبه های مختلف ، رعایت نکردن این اصل است که ما همان طور که هدفمان باید مقدس باشد ، وسائلی هم که برای این هدف مقدس استخدام می کنیم باید مقدس باشد . از کتاب : سیره نبوی
- ۹۳/۰۲/۲۹