فلسفه تربیتی اسلام
فلسفه تربیتی اسلام
متن سخنرانی آقای دکتر علی شریعتمداری در سال 1359 در اولین سمینار " انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی " تحت عنوان : " جهت ها و هدف ها در تعلیم و تربیت اسلامی "
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش از بحث درباره فلسفه تربیتی اسلام ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد....
درباره هدف چند امر اساسی را باید در نظر گرفت .امر اول مربوط به نقش هدف در زندگی است .ممکن است این سوال ،چرا انسان باید در زندگی هدف داشته باشد؟ذهن افراد را به خود جلب نماید.ضرورت داشتن هدف در زندگی چیست؟هدف چه نقشی در زندگی انسان دارد؟چرا چیامبران،مصلحان و پایه گذاران مکتب های مختلف اجتماعی و تربیتی هدف هایی را برای انسان مطرح نموده اند؟
هدف ،نقطه ای را که انسان می خواهد به آن برسد تعیین می کند. به سخن دیگر،
اولین نقش هدف ،روشن نمودن جایگاه،مقام،مرتبه یا مرکزی است که فرد می خواهد به آن نزدیک شود یا به آن نائل آید .
کسی که هدف ندارد به کجا می رود ، نتیجه تلاش و کوشش او چه خواهد بود،سرانجام او چه می شود و آخر سر به این نتیجه می رسد که زندگی و حرکت او معنایی ندارد. افرادی افرادی که در زندگی هدفی ندارند دیر یا زود،براساس درک و استعداد خود زندگی را پوچ و بی معنا تلقی می کنند. آن ها پس از چند سال زندگی از خوردن و خوابیدن و انجام چند کار عادی خسته می شوند.
در اسلام هدف آفرینش و حیات آدمی پرستش خدای یگانه است.
و ما خلقت الجن و الانس الّا لیعبدون
پرستش خدا،تقرب به حق ،حرکت به سوی الله،ملاقات پروردگار،بازگشت به سوی خدا و مانند این ها به عنوان هدف در بسیاری از آیات قرآن ذکر شده اند.
بنابراین یک مسلمان یا یک موحد می داند به کجا میرود. الله مظهر قدرت لایتناهی،مظهر علم و حکمت ،مظهر عدالت و به طور کلی مظهر کمال، نقطه ای است که انسان خداپرست به سوی او در حرکت است .
درباره هدف امر دیگری را باید مورد توجه قرار داد . هدف باید نا محدود باشد. هدف محدود رشد انسان را متوقف می سازد و تلاش و کوشش فرد را در دایره ای کوچک محصور می نماید . آن که می خواهد ثروتی به دست آورد یا مقامی را کسب کند یا معلومات یا مهارت های معینی را فرا گیرد خیلی زود به هدف خود می رسد و پس از نیل به هدف ،رشد و حرکت او متوقف خواهد شد.
آن که الله را می پرستد و در جریان پرستش می خواهد از طریق کمال طلبی ، علم جویی،عدالت خواهی و خدمت به خلق خود را به الله نزدیک کند هدفی نا محدود را دنبال می کند.او هرچه در این مسیر قدم بردارد راه برای حرکت وتلاش او بیشتر او باز است .چنان چه خواهیم دید تمام هدف هایی که اسلام برای افراد در زمینه های مختلف تعیین می کند از همین ویژگی یعنی نا محدود بودن بر خوردار هستند.
دومین نقش هدف روشن نمودن جهت زندگی و تلاش و کوشش فرد است .
هدف نه تنها نقطه نهایی را مشخص می سازد ، بلکه جهت حرکت به سوی آن نقطه را نیز معین می کند.
اهدنا الصراط المستقیم
پرستش خدا نه تنها مقصد را معین می سازد،بلکه جهت حرکت را نیز نشان می دهد.
صراط مستقیم راه الله است، راهی است به سوی ابدیت ،راهی است که تا بی نهایت رشد فرد و جمع را تضمین می کند. حرکت در این راه مستلزم نفی پلیدی ها و تثبیت ارزش های اساسی است این امر در شعار لا اله الا الله منعکس است . در این مسیر انسان درراه تکامل و حکمت دوستی و عدالت خواهی گام بر می دارد و سر انجام نیز به ملاقات حق نایل می آید .
یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ،
ای انسان تو در راه پروردگارت سخت می کوشی و سرانجام به ملاقات او نایل می شوی .
هدف،فردرا به انجام اقدامات گوناگون وا می دارد .
فردی که هدف دارد برای برای نیل به هدف خود باید کارهای مختلف انجام دهد. اما جالب این است که تمام این اقدامات دریک جهت و برای نیل به یک مقصد صورت می گیرند.
وقتی هدف تقرب به سوی حق باشد،عبادت ،تحصیل ،تلاش برای امرار معاش ، کوشش برای حل مشکل هم نوعان ،انتخاب شغل وحرفه،کسب فضایل اخلاقی و ایثار و از خود گذشتگی، همه ی فعالیت هایی هستند که حرکت به سوی الله، انجام آن ها راایجاب می کند.
اینگونه فعالیت ها نه تنها برنامه زندگی فرد را تشکیل می دهند ،بلکه درنیل به هدف ، او یاری می نمایند.
آن که درزندگی هدف ندارد ، به اصطلاح دل به کار نمی بندد،او به کارهای مختلف اقدام نمی کند واگر هم برای صرف عمر خود عملی انجام دهد دلیل آن را نمی داند.
هدف ، فعالیت ها واقدامات فرد را هماهنگ ومتحد می سازد.
آنکه در زندگی هدف دارد هر قدمی بردارد وهرکاری انجام دهد با دیگر اقدامات او هماهنگ ومرتبط می باشد .به طور کلی اقدامات او در زندگی نه تنها باهم تضاد ندارند بلکه مکمل یک دیگر بوده و هماهنگ هستند .
یکی دیگر از آثار ونتایج هدف داری ارزیابی پیشرفت فرد در زندگی است .
کسی که در زندگی برای نیل به هدفی تلاش می کند پیوسته می تواند خودرا نسبت به آن هدف مشخص سازد . هدف داری، به ویژه وقتی هدف فرد نا محدود وگسترده باشد هم موجب پیشرفت فرد می شود وهم اندازه پیشرفت اورا معین می سازد . به عبارت دیگر ، وقتی هدف شما بالا بردن سطح معلومات خودتان باشد ، ضمن مطالعه، هم درراه کسب علم پیشرفت می کنید وهم می توانید در مقایسه با معلومات موجود در یک رشته ،پیشرفت خود را ارزیابی نمایید .
هدف های تربیتی اسلام مثل پرستش خدا ، تقوا پیشگی ، عدالت خواهی ، حکمت ، دوستی ، خدمت به خلق، ایثارو از خود گذشتگی ، هم موجبات پیشرفت وتکامل فرد را فرا هم می سازد وهم اندازه پیشرفت اورا معلوم می دارند.
انتخاب هدف
انسان در زندگی هدف های گوناگون دارد.هدف ها همه یکسان نیستند. پاره ای، از هدف ها با ارزش هستند و بعضی فاقد ارزش اساسی می باشند . حقیقت دیگری را که باید در نظر گرفت قدرت انتخاب انسان در برخورد به هدف های مختلف است . افراد می توانند از میان هدف ها آنچه را که می پسندند یا با ارزش تلقی می کنند انتخاب نمایند.
همانطور که گفته شد ، مکتب ها هدف های گوناگون مطرح می سازند . بعضی، لذت جوئی را هدف زندگی تلقی می کنند. پاره ای ، قدرت طلبی را هدف اساسی فرض می نمایند . گروهی دنبال منافع خود هستند. از نظر این دسته نفع طلبی هدف و انگیزه اصلی در تلاش و کوشش انسان است.
اسلام ، همانظور که می دانیم ، پرستش خدا ، حرکت به سوی الله ، تعلیم حکمت ، (و یعلمهم الحکمه) و استقرار عدالت (لیقوم الناس بالقسط) انفاق، ایثار و از خودگذشتگی و مبارزه با فساد و ظلم را جزء هدف های اساسی حیات انسان معرفی می نماید.
حال باید دید از میان این هدف ها، کدامیک را باید انتخاب نمود.
ملاک انتخاب هدف چیست ؟
هدف باید جامع باشد . جامعیت هدف از چند جهت قابل بحث است . وقتی درباره ی انسان و تکامل او صحبت می کنیم ، جامعیت هدف صورت ویژه ای به خودمی گیرد .هدف تربیت انسان باید رشد تمام جنبه های حیات او باشد . هدف هایی که هر مکتب برای انسان مطرح می سازد باید جنبه های عقلانی ،عاطفی ، اجتماعی وبدنی او را دربرگیرند .
پاره ای از مکتب ها روی جنبه ی اجتماعی تکیه می کنند . بعضی از مکتب ها جنبه ی عاطفی را مورد تاکید قرار می دهند . پاره ای از مکتب ها جنبه ی عقلا نی آن هم به صورت کسب معلومات را هدف اساسی تربیت تلقّی می کنند. مکتب هایی هم هستند که اساس تکامل ورشد انسان را در جنبه ی بدنی محدود می سازند واهمیت دیگر جنبه ها را از نظر دور می دارند .
در تعلیمات اسلامی تمام جنبه های شخصیتی آدمی مورد توجه قرار گرفته است . با توجه به نقش نیروی عقلانی در رشد افراد آدمی این جنبه از شخصیت ، از اهمیت ویژه ای بر خوردار است .
در کتاب تحف العقول صفه 53 حدیثی از قول پیامبراکرم (ص) به شرح زیر نقل شده است :
اِنّما یَدرک الخیر کله بالعقل ولا دین لمن لاعقل له .
" امر خیر به وسیله ی عقل درک می شود و کسی که فاقد عقل است فاقد دین می باشد ."
چنانچه ملاحظه می شود یکی از ارکان فلسفه تربیتی اسلام پرورش نیروی عقلانی است .
در صفحه ی 7 همین کتاب وصیت پیامب بزرگوار به امام علی (ع) نقل شده است . در این وصیت جنبه های اساسی شخصیتی مورد تاکید واقع شده اند:
" ای علی فقری بدتر از نادانی نیست و مالی بهره ده تر از خرد مندی نیست . هیچ چیز هراسناک تر از خود بینی نیست . هیچ همکاری نیکوتر از مشاوره نیست . هیچ خردی مانند اندیشه کردن نیست و هیچ نسبت خانوادگی مانند خوش خلقی نیست و هیچ عبادتی مانند تفکر نیست. "
دقت در این وصیت کوتاه چند امر را روشن می سازد :
1- جهل و نادانی بد ترین امر تلقی تلقی شده است.
در حدیث دیگر پیامبر به علی می فرماید: ای علی وقتی مردم خود را با عبادت کردن و انجام امر نیکو به رنج می اندازند تو خود را به ادراک معقولات مشغول دار.
دراین وصیت ، پیامبر سه مرتبه اهمیت عقل را گوشزد می فرماید :
پیغمبر می فرماید : هیچ مالی سود بخش تر از عقل نیست. در قسمت دوم می فرماید هیچ عقلی مانند اندیشیدن و سنجش نیست. و در قسمت سوم می فرماید هیچ عبادتی مانند تفکر کردن نیست.
2- در این حدیث ملاک برتری افراد رشد اخلاقی آن ها تلقی شده است .
3- مسئله مشاوره و همکاری با دیگران ذکر شده است.
همان طور که کمی دانیم مشاوره یکی از ارکان اساسی زندگی جمعی انسان است.
ناتمام مانده
- ۹۶/۰۱/۳۰