مواد قرار داد صلح امام حسن علیه السلام
(ازکتاب سیری در سیره ائمه اطهار، شهید مرتضی مطهری، فصل دوم : صلح امام حسن علیه السلام)
مواد قرار داد را به این شکل نوشته اند :
. 1 حکومت به معاویه واگذار می شود بدین شرط که به کتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره خلفای شایسته عمل کند .
در
اینجا لازم است مطلبی را عرض کنم : امیرالمؤمنین یک منطقی دارد و آن
منطق این است که می گوید من به خاطر
اینکه خودم خلیفه باشم یا
دیگری ، با اینکه خلافت حق من است قیام نمی کنم ، آن
وظیفه مردم است ،
من آن وقت قیام می کنم که آن کسی که خلافت را بر عهده گرفته است
کارها را
از مجرا خارج کرده باشد ، در نهج البلاغه است : « و الله لاسلمن
ماسلمت
امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة ». یعنی مادامی که ظلم فقط بر شخص من است که حق مرا از
من
گرفته اند ، و منهای این سایر کارها در مجرای خودش است ، من تسلیمم
، من آن وقت
قیام می کنم که کارهای مسلمین از مجرا خارج شده باشد .
این ماده قرار داد این است [ و در واقع ] امام حسن این چنین قرار داد می بندد : مادامی که ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم کرده اند ولی آن غاصب متعهد است که امور مسلمین را در مجرای صحیح اداره کند من به این شرط حاضرم کنار بروم.
2-
"
پس از معاویه حکومت متعلق به حسن است
و اگر برای او حادثه ای
پیش آمد متعلق به حسین " . این جمله مفهومش این
است که این صلح یک
مدت موقتی دارد ، نه اینکه [ امام حسن ] گفت دیگر ما گذشتیم و
رفتیم ،
این تو و این خلافت ، تا هر وقت هر کار می خواهی بکن ، نه ، " تا
معاویه
هست " ، این صلح تا زمان معاویه
است ،
شامل بعد از زمان معاویه نمی شود ، پس معاویه حق
ندارد برای بعد از زمان خودش
توطئه ای بچیند : " و معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی
خود انتخاب کند
" .
- 3 معاویه در شام لعن و ناسزای به امیرالمؤمنین را رسم کرده بود . این را در متن صلحنامه قید کردند که باید این عمل زشت موقوف باشد : " معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین ولعنت بر او را در نمازها ترک کند و علی را جز به نیکی یاد ننماید "
که این را هم معاویه تعهد و امضاء کرد . اینها
روی علی تبلیغ میکردند
، میگفتند علی را
ما به این دلیل لعنت
میکنیم که - العیاذ بالله - او از
دین اسلام خارج شده بود . آدمی که اینجا
امضا میدهد ، لااقل این مقدار اتمام
حجت بر اوشده که تو اگر علی را یک
آدمی میخوانی که واقعا مستحق لعن است
پس چرا متعهد میشوی که او را جز
به نیکی یاد نکنی ، و اگر مستحق لعن
نیست و آنطور که متعهد شدهای درست
است پس چرا اینطور عمل میکنی ؟ ! که
بعد ، این را هم زیر
پا گذاشت و
تا نود سال این کار ادامه پیدا کرد .
4- " بیت
المال کوفه که موجودی آن پنج میلیون درهم است مستثنی است و
" تسلیم حکومت " شامل آن نمیشود
و معاویه باید هر سالی دو میلیون درهم
برای حسن بفرستد " این قید را کرده
بودند برای همین که میخواستند
نیاز شیعیان را از دستگاه حکومت
معاویه رفع کنند که اینها مجبور نباشند
، و بدانند اگر
نیازی داشته باشند میشود خود امام حسن
وامام حسین مرتفع کنند
. " و بنی هاشم را از بخششها و هدیهها بر بنی امیه
امتیاز دهد و
یک میلیون درهم در میان بازماندگان
شهدایی که در کنار
امیرالمؤمنین در
جنگهای جمل و صفین کشته شدهاند تقسیم
کند و اینها همه باید از
محل خراج
" دارابجرد " تأدیه شود " .
دارابجرد در اطراف شیراز است که خراج و
مالیات این نقطه را به بنی هاشم
اختصاص دادند .
5- " مردم در هر گوشه از زمینهای خدا ، شام یا عراق یا یمن و یا حجاز ، باید در امن و امن باشند و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد " مقصود کینه توزیهایی است که به گذشته مربوط میشود ، چون اینها اغلب کسانی بودند که در گذشته با معاویه در صفین جنگیدهاند " و هیچکس را بر خطاهای گذشتهاش مؤاخذه نکند و مردم عراق را به کینه های گذشته نگیرد . اصحاب علی در هر نقطهای که هستند در امن و امان باشند و کسی از شیعیان علی مورد آزاد واقع نشود و یاران علی بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسی ایشان را تعقیب نکند و صدمهای بر آنان وارد نسازد ، و حق هر حقداری بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب علی است از آنان باز گرفته نشود . به قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و هیچیک از اهل بیت رسول خدا توطئهای در نهان و آشکار چیده نشود " این مواد ، مخصوصا ماده 5 و ماده 3 - که مسئله لعن امیرالمؤمنین است - اگر چه از همان شرط اول تأمین شده زیرا وقتی که او متعهد میشود که به کتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره خلفای را شدین عمل کند ، طبعا اینها در آن مستتر است ، ولی معذلک اینها را که میدانستند مورد توجه خاص معاویه است و بر خلاف عمل میکند ، برای اینکه بعدها هیچگونه تأویل و توجیهی در خصوص این کارها به کار نبرد ، به طور خصوصی در مواد قرار داد گنجاندند " و در هیچیک از آفاق عالم اسلام ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد " . خواستند نشان بدهند که ما از حالا به روش تو بد بین هستیم .
اینها بود مجموع مواد این قرار داد .
معاویه نمایندهای داشت
به نام عبدالله بن عامر . او را با
نامهای که زیر آن را امضا کرده بود
فرستاد
نزد امام حسن و گفت شرایط همه همان
است که تو میگویی ، هر چه تو
در آن صلحنامه
بگنجانی من آن را قبول دارم . امام
حسن هم این شرایط را در
صلحنامه گنجانید
. بعد هم معاویه با قسمتهای خیلی زیادی
که من خدا و پیغمبر را ضامن قرار میدهم ،
اگر چنین نکنم چنان ، اگر چنین نکنم
چنان ، همه این شرایط را گفت و این قرار
داد را امضا کردند .
بنابراین به نظر نمیرسد که در صلح
امام حسن ، در آن شرایطی که امام حسن
میزیست ایرادی باشد ، ومقایسه کردن
میان صلح امام حسن در
مسند خلافت با
قیام امام حسین به عنوان یک معترض ،
با اینهمه اختلافات دیگری که
عرض
کردم مقایسه صحیحی نیست ، یعنی به نظر
اینجور میرسد که اگر امام حسن در
آنوقت نبود و بعد از شهادت
امیرالمؤمنین امام حسین خلیفه شده بود ،
قرار
داد صلح امضا میکرد ، و اگر امام حسن
تا بعد از معاویه زنده بود ،
مثل امام
حسین قیام میکرد ، چون شرایط مختلف
بوده است .
- ۹۵/۰۴/۰۱