نهج البلاغه و اندیشه های فلسفی غرب
نهج البلاغه در تاریخ فلسفه شرق سهم عظیم دارد صدر المتالهین که اندیشه های حکمت الهی را دگرگون ساخت ، تحت تاثیر عمیق کلمات علی علیه السلام بود ، روش او در مسائل توحید براساس استدلال از ذات به ذات ، و از ذات بر صفات و افعال است و همه اینها مبتنی است بر صرف الوجود بودن واجب ، و آن بر پایه یک سلسله اصول کلی دیگر که در فلسفه عامه او مطرح است ، بنا شده است .
حکمت الهی شرق از برکت معارف اسلام بارور شد و استحکام یافت و بر یک سلسله اصول و مبادی خلل ناپذیر بنا شد ، ولی حکمت الهی غرب از این مزایا محروم ماند . گرایش به فلسفه مادی در غرب علل و موجبات فراوانی دارد ... به عقیده ما علت عمده آن ناتوانی و نارسایی مفاهیم حکمت الهی غرب بود. اگر کسی بخواهد مقایسه ای در زمینه بحث هائی که … اشاره شد]الهیات و ماوراءالطبیعه[ به عمل آورد لازم است در اطراف برهان وجودی که از " آنسلم مقدس " تا دکارت و اسپینوزا و لایب نیتس و کانت و غیره به بحث و رد و قبول آن پرداخته اند ، مطالعه کند و آنگاه آنرا با برهان صدیقین صدرالمتالهین که از اندیشه های اسلامی و مخصوصا کلمات علی ( ع ) الهام یافته است مقایسه نماید تا ببیند : " تفاوت ره از کجا است تا به کجا ؟ " .
(سیری در نهج البلاغه،ص 86-85)
- ۹۳/۰۳/۲۲