نژادپرستی محکوم است
روزى سلمان فارسى در مسجد پیغمبر نشسته بود، عده اى از اکابر اصحاب نیز حاضر بودند،
سخن از اصل و نسب به میان آمد، هر کسى درباره اصل و نسب خود چیزى مى گفت و آن را
بالا مى برد، نوبت به سلمان رسید، به او گفتند:
تو از اصل و نسب خودت بگو، این
مرد فرزانه تعلیم یافته و تربیت شده اسلامى به جاى اینکه از اصل و نسب و افتخارات
نژاد سخن به میان آورد، گفت :
انا سلمان بن عبداللّه
من نامم سلمان است و فرزند یکى از بندگان خدا هستم .
گمراه بودم و خداوند
به وسیله محمّد صلى اللّه علیه و آله مرا راهنمایى کرد. فقیر بودم ، خداوند به
وسیله محمّد صلى اللّه علیه و آله مرا بى نیاز کرد. برده بودم ، خداوند به وسیله
محمّد مرا آزاد کرد.
این است اصل و نسب من ، در این بین رسول خدا وارد شد و
سلمان گزارش جریان را به عرض آن حضرت رساند.
رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله
رو کرد به آن جماعت که همه از قریش بودند و فرمود: اى گروه قریش ، خون یعنى چه ؟
نژاد یعنى چه ؟
نسب افتخارآمیز هر کس دین اوست . مردانگى هر کس ، عبارت است از
خلق و خوى و شخصیت او، اصل و ریشه هر کس عبارت است از عقل و فهم و ادراک ، چه
ریشه و اصل نژادى بالاتر از عقل ؟
یعنى به جاى افتخار به استخوان هاى پوسیده به
دین و اخلاق و عقل و فهم و ادراک خود افتخار کنید.
تاکیدات رسول
اکرم صلى اللّه علیه و آله درباره بى اساس بودن تعصبات قومى و نژادى ، اثر عمیقى در
قلوب مسلمانان بالاخص مسلمانان غیر عرب گذاشت . به همین دلیل همیشه مسلمانان اعم از
عرب و غیر عرب اسلام را از خود مى دانستند نه بیگانه و و اجنبى ، به همین جهت
مظالم و تعصبات نژادى و تعصبات خلفاى اموى نتوانست مسلمانان غیر عرب را به اسلام
بدبین کند، همه مى دانستند حساب اسلام از کارهاى خلفا جداست و اعتراض آنها بر
دستگاه خلافت همیشه بر این اساس بود که چرا به قوانین اسلامى عمل نمى شود.
حکایت ها و هدایت ها در آثار شهید مطهری/محمدجواد صاحبی
از کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص 75» شهید مطهری
- ۹۶/۰۵/۱۶