مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

و اما خوارج امروز ...

جمعه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۲۷ ب.ظ

اینها ، ولو اینکه منقرض شده ‏اند اما تاریخچه‏ ای آموزنده و عبرت انگیز دارند . افکارشان در میان سایر مسلمین ریشه

دوانیده و در نتیجه در تمام طول این‏ چهارده قرن با اینکه اشخاص و افرادشان و حتی نامشان از میان رفته است‏ ولی روحشان

در کالبد مقدس نماها همواره وجود داشته و دارد و مزاحمی سخت‏ برای پیشرفت اسلام و مسلمین به شمار می ‏رود .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص101)


خوارج دیروز تکفیری های امروز

امیرالمؤمنین علی علیه السلام روحیه خوارج را توصیف می کند و می فرماید: " مردمی خشن ، فاقد اندیشه عالی و

احساسات لطیف ، مردمی پست ، برده‏ صفت ، او باش که از هر گوشه‏ ای جمع شده ‏اند و از هر ناحیه‏ ای فراهم‏ آمده‏ اند .

اینها کسانی هستند که باید اول تعلیمات ببینند . آداب اسلامی‏ به آنها تعلیم داده شود ، در فرهنگ و ثقافت اسلامی

خبرویت پیدا کنند . باید بر اینها قیم حکومت کند و مچ دستشان گرفته شود نه اینکه آزاد بگردند و شمشیرها را در دست

نگه دارند و راجع به ماهیت اسلام اظهار نظر کنند . اینها نه از مهاجرینند که از خانه‏ های خود به خاطر اسلام‏ مهاجرت

کردند و نه از انصار که مهاجرین را در جوار خود پذیرفتند " .

(همان کتاب، ص136-135)


همان طور که شاهدیم : امروز دست خوارج از آستین طالبان، القاعده ، داعش و سایر گروه های تکفیری

بیرون آمده ، ابزار دست زورمداران حیله گر شده اند و به اسلام و مسلمین ضربه های هولناکی را وارد می کنند.


روح «خارجیگری» نمرده است.

بحث از خارجیگری و خوارج به عنوان یک بحث مذهبی ، بحثی بدون مورد و فاقد اثر است ، زیرا امروز چنین مذهبی در

جهان وجود ندارد . اما در عین‏ حال بحث درباره خوارج و ماهیت کارشان برای ما و اجتماع ما آموزنده است‏ ، زیرا مذهب

خوارج هر چند منقرض شده است اما روحا نمرده است . روح " خارجیگری " در پیکر بسیاری از ما حلول کرده است .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص116)

لهذا مذهب خوارج‏ تحت عنوان وظیفه امر به معروف و نهی از منکر به وجود آمد . وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قبل

از هر چیز دو شرط اساسی دارد :

یکی بصیرت در دین و دیگری بصیرت در عمل .

بصیرت در دین - همچنانکه در روایت آمده است - اگر نباشد زیان این‏ کار از سودش بیشتر است . و اما بصیرت در عمل

لازمه دو شرطی است که در فقه از آنها به " احتمال تأثیر " و " عدم ترتب مفسده " تعبیر شده‏ است و مال آن به دخالت

دادن منطق است در این دو تکلیف. خوارج نه بصیرت دینی داشتند و نه بصیرت عملی . مردمی نادان و فاقد بصیرت بودند

بلکه اساسا منکر بصیرت در عمل بودند.

(همان کتاب، ص110-109)

یکی از برجستگی های تاریخ زندگی علی علیه السلام

یکی از شگفتی ها و برجستگی ها و فوق العادگی های تاریخ زندگی علی که‏ مانند برای آن نمی‏ توان پیدا کرد همین

اقدام شجاعانه و تهورآمیز او در مبارزه با این مقدس خشکه‏ های متحجر و مغرور است . علی بر روی مردمی اینچنین

ظاهر الصلاح و آراسته ، قیافه‏ های حق به جانب‏ ، ژنده ‏پو ش و عبادت پیشه ، شمشیر کشید و همه را از دم شمشیر

گذرانده‏ است . ما اگر به جای اصحاب او بودیم و قیافه ‏های آن چنانی را می‏ دیدیم مسلما احساساتمان برانگیخته

می‏ شد و علی را به اعتراض می‏ گرفتیم .که آخر شمشیر به‏ روی اینچنین مردمی کشیدن ؟ ! .

از درس های بسیار آموزنده تاریخ تشیع خصوصا ، و جهان اسلام عموما ، همین‏ داستان خوارج است . علی خود به

اهمیت و فوق العادگی کار خود از این جهت واقف است و آن‏ را بازگو می‏ کند .

می‏ گوید: " چشم این فتنه را من درآوردم . غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت پس از آنکه موج دریای

تاریکی و شبه ه‏ناکی آن بالا گرفته بود و " هاری " آن فزونی یافته بود( نهج البلاغه، خطبه 92)



امیرالمؤمنین علیه‏ السلام دو تعبیر جالب دارد در اینجا : یکی شبهه‏ناکی و تردیدآوری این جریان . وضع قدس و تقوای

ظاهری خوارج‏ طوری بود که هر مؤمن نافذ الایمانی را به تردید وامی داشت .

از این جهت‏ یک جو تاریک و مبهم و یک فضای پر از شک و دودلی به وجود آمده بود .

تعبیر دیگر اینست که حالت این خشکه مقدسان را به " کلب " تشبیه‏ می‏ کند . کلب یعنی هاری . هاری همان

دیوانگی است که در سگ پیدا می ‏شود . به هر کس می‏رسد گاز می‏زند و اتفاقا حامل یک بیماری ( میکروب ) مسری‏

است . ... اینست که خردمندان بلافاصله سگ هار را اعدام می ‏کنند که لااقل دیگران‏ از خطر هاری نجات یابند .

علی می‏ فرماید اینها حکم سگ هار را پیدا کرده بودند ، چاره پذیر نبودند ، می‏ گزیدند و مبتلا می‏ کردند و مرتب بر

عدد هارها می ‏افزودند.

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام، ص 132)



ما اگر روح مذهب خارجی‏ را درست بشناسیم شاید بتوانیم به این پرسش پاسخ دهیم . ارزش بحث‏ درباره خوارج از

همین نظر است . ما باید بدانیم علی چرا آنها را " دفع‏ " کرد ، یعنی چرا جاذبه علی آنها را نکشید و برعکس ، دافعه او

آنها را دفع کرد ؟

مسلما چنانکه بعدا خواهیم دید تمام عناصر روحی که در شخصیت خوارج و تشکیل روحیه آنها مؤثر بود از عناصری

نبود که تحت نفوذ و حکومت دافعه‏ علی قرار گیرد . بسیاری از برجستگی ها و امتیازات روشن هم در روحیه آنها وجود

داشت که اگر همراه یک سلسله نقاط تاریک نمی‏ بود آنها را تحت نفوذ و تأثیر جاذبه علی قرار می‏ داد ، ولی

جنبه‏ های تاریک روحشان آنقدر زیاد نبود که آنها را در صف دشمنان علی قرار داد . (همان کتاب، ص122)


مسیر تشیع همانند روح آن ، تشخیص حقیقت و تعقیب آن است و

از بزرگترین اثرات آن جذب و دفع است اما نه هر جذبی و هر دفعی -

گفتیم‏ گاهی جذب ، جذب باطل و جنایت و جانی است و

دفع ، دفع حقیقت و فضائل‏ انسانی -

بلکه دفع و جذبی از سنخ جاذبه و دافعه علی ،

زیرا شیعه یعنی‏ کپیه‏ ای از سیرت های علی ،

شیعه نیز باید مانند علی دو نیروئی باشد.

 (همان ، ص121)



نظرات  (۱)

به نام حق
سلام علیکم:
ممنون از حضور شما و نظرات شما
وبلاگ بسیار عالی و پر محتوایی دارید.
با مطلبی در مورد خشم و سوالی در این باره به روزیم.
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی