مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

پیمان عالم ذرّ چیست؟

سه شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۵۴ ب.ظ

در سوره اعراف آیه 173 مى خوانیم:

وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَآ أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غفِلِینَ.

چکیده :

به خاطر بیاور زمانى را که پروردگارت از پشت وصُلب فرزندان آدم، ذُرّیه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم؟! گفتند آرى، گواهى مى دهیم (چرا چنین کرد؟) براى اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطرى توحید و خداشناسى بى خبر).

در این آیه، سخن از پیمانى است که به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما این پیمان چگونه بوده است؟

منظور از این عالم و این پیمان همان «عالم استعدادها» و «پیمان فطرت» و تکوین و آفرینش است، به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت «نطفه» از صُلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام « ذراتى » بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان این سرّالهى به صورت یک حس درون ذاتى به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خِرَدِشان به صورت یک حقیقت خود آگاه!.

بنابراین همه افراد بشر داراى روح توحیدند و سؤالى که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخى که آنها داده اند نیز به همین زبان است.

این گونه تعبیرها در گفتگوهاى روزانه نیز کم نیست مثلاً مى گوئیم: «رنگ رخساره خبر مى دهد از سرّ درون» یا مى گوئیم: «چشمان به هم ریخته او مى گوید دیشب به خواب نرفته است»

از یکى از ادبا و خطباى عرب نقل مى کنند که در سخنان خود چنین مى گفته است: «سل الارض من شق انهارک و غرس اشجارک واینع ثمارک فان لم تجبک حواراً اجابتک اعتباراً»: «از این زمین بپرس چه کسى راه نهرهاى تو را گشوده؟ و درختانت را غرس کرده و میوه هایت را رسانیده؟ اگر زمین با زبان معمولى به تو پاسخ نگوید به زبان حال جواب خواهد گفت».

در قرآن مجید نیز تعبیر سخن گفتن در زمینه زبان حال در بعضى از آیات آمده است، مانند «فقال لها و للارض ائتیا طوعاً او کرهاً قالتا اتیناطائعین» (فصلت ـ 11): «خداوند به آسمان و زمین فرمود: با میل یا از روى اجبار بیائید و سر بر فرمان نهید آنها گفتند: ما از روى میل آمدیم و سر بر فرمان نهادیم».

 

شرح بیشتر :

و اذا اءخذ ربک من بنى اءدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربکم قالوا بلى شهدنا اءن تقولوا یوم القیمة انا کنا عن هذا غفلین (172)
اءو تقولوا إ نما اءشرک اباؤ نا من قبل و کنا ذریة من بعدهم اء فتهلکنا بما فعل المبطلون (173)و کذلک نفصل الایت و لعلهم یرجعون (174)

 ترجمه :

172- به خاطر بیاور زمانى را که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم ، ذریه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خویشتن ساخت (و فرمود:) آیا من پروردگار شما نیستم ؟! گفتند آرى ، گواهى مى دهیم (چرا چنین کرد؟) براى اینکه در روز رستاخیز نگوئید ما از این غافل بودیم (و از پیمان فطرى توحید و خداشناسى بى خبر)
173- یا نگوئید پدران ما قبل از ما بت پرستى را اختیار کردند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بودیم (و چاره اى جز پیروى از آنان نداشتیم ) آیا ما را به آنچه باطل گرایان انجام دادند مجازات مى کنى .

174- و اینچنین آیات را توضیح مى دهیم و شاید به سوى حق باز گردند (و بدانند نداى توحید در درون جانشان از روز نخست بوده است )

 

تفسیر

پیمان نخستین و عالم ذر

آیات فوق در حقیقت اشاره اى به توحید فطرى و وجود ایمان به خدا در اعماق روح آدمى است و به همین جهت بحث هایی را که در آیات گذشته این سوره در زمینه توحید استدلالى بوده است تکمیل مى کند.

گرچه در تفسیر این آیه بحث ها و گفتگوهاى فراوان و داغى در میان مفسران به راه افتاده و احادیث گوناگونى در این باره وارد شده ولى ما سعى مى کنیم نخست تفسیر اجمالى آیه و بعد مهم ترین بحث هاى مفسران و سپس انتخاب خودمان را به طور فشرده و مستدل در اینجا بیاوریم .


خداوند روى سخن را در این آیه به پیامبر کرده ، نخست چنین مى گوید:  به خاطر بیاور موقعى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنها را بر گرفت و آشکار ساخت و آنها را گواه بر خویشتن نمود و از آنها پرسید: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ آن ها همگى گفتند آرى گواهى مى دهیم.

و اذ اخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم على انفسهم الست بربکم قالوا بلى شهدنا

ذریه، چنان که دانشمندان لغت گفته اند در اصل به معنى فرزندان کوچک و کم سن و سال  است ، ولى غالبا به همه فرزندان گفته مى شود، گاهى به معنى مفرد و گاهى به معنى جمع استعمال مى گردد اما در اصل معنى جمعى دارد.
درباره ریشه اصلى این لغت احتمالات متعددى داده شده است بعضى آن را از «ذرء» بر وزن زرع  به معنى آفرینش ‍ مى دانند بنابراین مفهوم اصلی «ذریه»  با مفهوم مخلوق و آفریده شده برابر است .

و بعضى آن را از (ذر) (بر وزن شر) که به معنى موجودات بسیار کوچک همانند ذرات غبار و مورچه هاى بسیار ریز مى باشد دانسته اند، از این نظر که فرزندان انسان نیز در ابتدا از نطفه بسیار کوچکى آغاز حیات مى کنند.

سومین احتمال که درباره آن داده شده این است که از ماده(ذرو) (بر وزن مرو) به معنى پراکنده ساختن گرفته شده و اینکه فرزندان انسان را ذریه گفته اند به خاطر آن است که آن ها پس از تکثیر مثل به هر سو در روى زمین پراکنده مى شوند.
سپس اشاره به هدف نهائى این سؤال و جواب و گرفتن پیمان از فرزندان آدم در مسئله توحید نموده مى فرماید: این کار را خداوند به این جهت انجام داد که در روز قیامت نگویید ما از این موضوع (توحید و شناسائى خدا) غافل بودیم ان تقولوا یوم القیامة انا کنا عن هذا غافلین

در آیه بعد اشاره به هدف دیگر این پیمان کرده ، و مى گوید: این پیمان را به خاطر آن گرفتیم که نگویید: پدران ما پیش از ما بت پرست بودند و ما هم فرزندانى بعد از آنها بودیم و چاره اى جز تبعیت از آنها نداشتیم آیا ما را به گناه افراد بیهوده کار مجازات مى کنى/ او تقولوا انما اشرک آبائنا من قبل و کنا ذریة من بعدهم افتهلکنا بما فعل المبطلون.

آرى اینگونه ما آیات را توضیح مى دهیم و روشن مى سازیم تا بدانند نور توحید از آغاز در روح آنها بوده شاید با توجه به این حقایق به سوى حق باز گردند/ و کذلک نفصل الایات و لعلهم یرجعون

 

توضیح و داورى درباره عالم ذر

همان گونه که دیدیم آیات فوق سخن از پیمانى به میان مى آورد که به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده ، اما اینکه این پیمان چگونه بوده است
توضیحى درباره جزئیات آن در متن آیه نیامده ، ولى مفسران به اتکاء روایات فراوان و گوناگونى که در ذیل این آیات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند که از همه مهم تر دو نظر زیر است :

1- هنگامى که آدم آفریده شد فرزندان آینده او تا آخرین فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بیرون آمدند (و طبق بعضى از روایات این ذرات از گل آدم بیرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور کافى براى شنیدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در این هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد/الست بربکم : آیا پروردگار شما نیستم ؟!
همگى در پاسخ گفتند:  بلى شهدنا / آرى بر این حقیقت همگى گواهیم .
سپس همه این ذرات به صلب آدم (یا به گل آدم ) بازگشتند و به همین جهت این عالم را «عالم ذر» و این پیمان را «پیمان الست » مى نامند.
بنابراین پیمان مزبور یک «پیمان تشریعى» و قرارداد خود آگاه در میان انسان ها و پروردگارشان بوده است .

2- منظور از این عالم و این پیمان همان عالم استعدادها وپیمان فطرت و تکوین و آفرینش است ، به این ترتیب که به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران که در آن هنگام ذراتى بیش نیستند خداوند استعداد و آمادگى براى حقیقت توحید به آنها داده است ، هم در نهاد و فطرتشان این سر الهى به صورت یک حس درون ذاتى به ودیعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خودآگاه!!

بنابراین همه افراد بشر داراى روح توحیدند و سؤ الى که خداوند از آنها کرده به زبان تکوین و آفرینش است و پاسخى که آنها داده اند نیز به همین زبان است .
اینگونه تعبیرها در گفتگوهاى روزانه نیز کم نیست مثلا مى گوئیم  : رنگ رخساره خبر مى دهد از سر درون یا مى گوئیم : چشمان به هم ریخته او مى گوید دیشب به خواب نرفته است ، از یکى از ادبا و خطباى عرب نقل مى کنند که در سخنان خود چنین مى گفته است : سل الارض من شق انهارک و غرس ‍ اشجارک و اینع ثمارک فان لم تجبک حوارا اجابتک اعتبارا: از این زمین بپرس چه کسى راه نهرهاى تو را گشوده ؟ و درختانت را غرس کرده و میوه هایت را رسانیده ؟ اگر زمین با زبان معمولى به تو پاسخ نگوید به زبان حال جواب خواهد گفت.

در قرآن مجید نیز تعبیر سخن گفتن در زمینه زبان حال در بعضى از آیات آمده است ، مانند /فقال لها و للارض اءئتیا طوعا او کرها قالتا اتینا طائعین /فصلت 11
)
خداوند به آسمان و زمین فرمود: (با میل یا از روى اجبار بیائید و سر بر فرمان نهید آنها گفتند: ما از روى میل آمدیم و سر بر فرمان نهادیم.

 

این بود خلاصه دو نظر معروف در تفسیر آیات فوق ولى تفسیر اول داراى اشکالاتى است که ذیلا بیان مى شود:

1- در متن آیات سخن از خارج شدن ذرات از پشت فرزندان آدم است نه خود آدم (من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم ) در حالى که تفسیر اول از خود آدم یا از گل آدم سخن مى گوید.

2- اگر این پیمان با خود آگاهى کافى و عقل و شعور گرفته شده چگونه همگان آن را فراموش کرده اند و هیچکس آن را به خاطر نمى آورد؟ در حالى که فاصله آن نسبت به زمان ما بیش از فاصله این جهان با جهان دیگر و رستاخیز نیست با اینکه در آیات متعددى از قرآن مى خوانیم که افراد انسان (اعم از بهشتیان و دوزخیان ) در قیامت سرگذشت هاى دنیا را فراموش نکرده و به خوبى یاد دارند،این نسیان عمومى در مورد عالم ذر به هیچ وجه قابل توجیه نیست .

3- هدف از چنین پیمانى چه بوده است ؟ اگر هدف این بوده که پیمان گذاران با یادآورى چنین پیمانى در راه حق گام نهند و جز راه خداشناسى نپویند باید گفت چنین هدفى به هیچوجه از این پیمان به دست نمى آید زیرا همه آن را فراموش کرده و به اصطلاح به بستر « لا» خفته اند. و بدون چنین هدفى این پیمان لغو و بیهوده به نظر مى رسد.

4- اعتقاد به وجود چنین جهانى در واقع مستلزم قبول یک نوع تناسخ است زیرا مطابق این تفسیر باید پذیرفت که روح انسان قبل از تولد فعلى او یک بار دیگر در این جهان گام گذارده است . و پس از طى دورانى کوتاه یا طولانى از این جهان باز گشته است ، و به این ترتیب بسیارى از اشکالات تناسخ متوجه آن خواهد شد.
ولى اگر تفسیر دوم را بپذیریم هیچیک از این ایرادها متوجه نخواهد شد زیرا سؤ ال و جواب و پیمان مزبور یک پیمان فطرى بوده است که الان هم هر کس در درون جان خود آثار آن را مى یابد و حتى طبق تحقیقات روانشناسان اخیر «حس مذهبى» یکى از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانى است ، و همین حس است که بشر را در طول تاریخ به سوى خداشناسى رهنمون بوده و با وجود این فطرت هیچگاه نمى تواند به این عذر که پدران ما بت پرست بودند توسل جوید فطرة الله التى فطر الناس علیها / روم30

تنها ایراد مهمى که به تفسیر دوم متوجه مى شود این است که سؤ ال و جواب در آن جنبه کنایى به خود مى گیرد، ولى با توجه به آنچه در بالا اشاره کردیم که این گونه تعبیرات در زبان عرب و همه زبانها وجود دارد، ایراد دیگرى متوجه آن نمى شود از همه تفاسیر نزدیکتر به نظر مى رسد.

 

منبع : (تفسیر نمونه / آیت الله مکارم شیرازی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی