برتری هنر بر ثروت
حکیم فرزانه اى پسرانش را چنین نصیحت مى کرد:
عزیزان پدر! هنر بیاموزید، زیرا نمى توان بر ملک و دولت اعتماد کرد، درهم و دینار در پرتگاه نابودى است ، یا دزد همه آن را ببرد و یا صاحب پول ، اندک اندک آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاینده و دولت پاینده است ، اگر هنرمند تهیدست گردد، غمى نیست زیرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مایه ثروت است ، او هر جا رود از او قدرشناسى کنند، و او را در صدر مجلس جا دهند، ولى آدم بى هنر، با دریوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد.
سخت است پس از جاه تحکم بردن
خو کرده به ناز، جور مردم بردن
آرى بى هنر، پس از حکمفرمایى و ستم بر زیردستان ، تحت فرمان زیردستان قرار مى گیرد، و آن کس که نازپرورده است ، بى مهرى به او، براى او بسیار سخت است .
وقتى افتاد فتنه اى در شام
هر کس از گوشه اى فرا رفتند
روستا زادگان دانشمند
به وزیرى پادشاه رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایى به روستا رفتند
حکایت های گلستان سعدی علیه الرحمه
- ۹۳/۰۳/۲۸