یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد.
در شکفتن جشن نوروز برایتان در همه ی سال سر سبزی جاودان و شادی
اندیشه ای پویا و آزاد و برخورداری از همه نعمت های الهی آرزومندم .
بعضیها چنان آشفته و شلخته وارد مسجد میشوند که انگار از دهان شیر فرار کردهاند! مگر نمیدانند که مستحب است بهترین لباس را بپوشند و در اوج آراستگی و زینت وارد مسجد شوند؟ راستی، زینت فقط لباس و عطر است؟
***
اصرار داشت طوری از سرکار به خانه برگردد که قبل از اذان برسد و بتواند کمی به سر و وضع خود برسد و تا اذان شد، دست بچهها را بگیرد و به مسجد ببرد. دیگر زبانزد شده بود که او همیشه با بچهها میآید. میگفتند: اینها را چرا میآوری؟ خیلی کوچکاند.
جواب میداد: مگر قرآن نخواندند که میفرماید: یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ[1]
گفتند: خب چه ربطی دارد؟ همینکه تروتمیز میآیی، خوب است دیگر.
بازهم پاسخ میگفت: زینت را خود قرآن معرفی کرده است: الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا[2]
جواب خوبی بود. مخصوصاً که همیشه برای بچههایش آبنبات میخرید تا شیرینی مسجد زیر زبانشان باشد.
ما معمولاً خودمان را میبینیم، فقط! برای همین هم دلمان برای بقیه نمیسوزد و برای رفع مشکلشان هیچ کار- حتی دعا- هم نمیکنیم. اما روش اهلبیت فرق دارد:
***
شب جمعه بود. نیمهشب بلند شد و دید که مادر در محراب عبادت نماز میخواند. تا نزدیک صبح یا در رکوع بود یا در سجود و برای همه دعا میکرد. هر چه صبر کرد تا ببیند برای خودش چه میخواهد، هیچ ندید. بالاخره عرض کرد: «مادر جان، چرا همانطور که برای دیگران دعا میکنید، برای خودمان نمیخواهید؟» حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) با مهربانی به امام مجتبی (علیهالسلام) فرمود: پسر نازنینم،
الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ[1]
اول همسایه، بعد اهل خانه!
چقدر مهربان و همسایه دوست بودند! اما چرا همسایهها قدر ندانستند؟ ایکاش لااقل این ایام بیماری و شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) حق همسایگی را به جا میآوردند...
ما و فاطمه (علیهاالسلام)
باور ما این است که در عرصه جهان چهره فاطمه علیهاالسلام محجوب است، نه تنها در جوامع منهای اسلام، بلکه در جامعه اسلامی، وای وای که چه میگوید حتی در جامعه شیعی ما، بیش از چهارده قرن از تاریخ حیات و ممات فاطمه علیهاالسلام میگذرد، با این همه آثار و نوشتهها در شان و موقعیت ایشان به این همه بحث و سخنرانی و مرثیهسرائی درباره او، هنوز تصویری درست از چهره حیات فاطمه علیهاالسلام در اذهان وجود ندارد. آنچه که دوستدارانش در اذهان دارند شبحهائی نامفهوم و مبهم از فاطمه علیهاالسلام است و نه چیزی بیشتر.
او حتی در میان طرفدارانش نیز غریب و ناشناخته است به گفته محقق، چهرهای است که در پشت مدح و ثنا و گریه دوستان محجوب مانده و فرصتی نیافتهاند که از حرکات و سکنات رفتار و مواضع او سر درآورند. بحثها اغلب در مورد مصیبتهای وارده بر فاطمه علیهاالسلام دور میزند، و کمتر از حقایق و جهات زندگی او.
این واقعاً جای تأسف است که با وجود این همه مجالس و فاطمیهها و عزاداریها تلاش گویندگان و سرایندگان متوجه برانگیختن عواطف و گریستن و گریاندن باشد. این خواستهای معقول برای همه دوستداران فاطمه علیهاالسلام است که بدانند برای چگونه فردی گریه میکنند و فاطمه علیهاالسلام برای بشریت چه رهآورد ارزندهای داشت که اینک برای فقدانش آن همه اشک بریزیم. از خداوند برای وصول به چنین هدف تمنای توفقی و برای تلاشگران در این راه دعا می کنیم.
نوع شناختها از فاطمه علیهاالسلام
- دوستدارانش او را زنی مظلومه و معصومه میشناسند، که البته فاطمه علیهاالسلام چنین بود.
- از گریههای ممتد و طولانی او پس از مرگ پدرش خبر دارند که البته او را گریهای بسیار بود.
- و از ناشناخته بودن قبر او سخن دارند که البته قبرش هنوز شناخته شده و معلوم نیست.
ولی از این نکته غافلند آن چه را که بیشتر سازنده شناخت رمز و راز مظلومه و مغضوبه بودن است، شناخت علل گریههای ممتد و طولانی اوست و دریافت راز مخفی بودن قبر اوست. از مبارزات فاطمه علیهاالسلام، از حقطلبیهای او از مشی سیاسی و اقتصادی او، از حیات احساسی و تعقلی او، از مقام معاونت او در رابطه با علی (علیهالسلام)، از شیوه کیفیت تربیت فرزندش، از خانهداری او، از همت و پشتکار او، از بیترسی و بی واهمگی او، از فریاد اعتراضش علیه ستمگریها، تجاوزها و ناحقیها، از تلاش او در هدایت زنان و ... کمتر سخن به میان میآید. در حالی که زمان ما به آگاهی از این مسائل بیشتر نیاز دارند تا به مسائل دیگر.
نیاز زنان ما
زنان ما نیاز دارند دریابند چگونه باید پیوندی بین عبادت و لذت ایجاد کرد، و چگونه در عین حضور اجتماعی باید به پوشش و عفاف خود عنایت داشت و چگونه میتوان در جو زمانی نامناسب، هدف و هویت خود را فراموش نکرد. بحثها باید در این حدود دور زند.
باید خطوط فکری فاطمه علیهاالسلام را از لا به لای تاریخ، از احادیث و سخنان حضرات معصومین، از گفتهها و سرودهها و مواضع ایشان استخراج کرد و به صورت یک طرح و یک دستورالعمل درآورد تا زنان ما بدانند چگونه باید عمل کرده و در شرایط گوناگون چگونه باید موضع بگیرند.
جامعه زنان ما باید دریابند که ارزش تلاش مبارزاتی فاطمه علیهاالسلام کمتر از ارزش صلح حسن (علیهالسلام) و کمبهاتر از قیام حسین (علیهالسلام) نیست و اگر تصویری در اذهان، خلاف چنین باور است بدان خاطر است که هنوز ما در فاطمهشناسی ضعیفیم و هنوز ما را توان ارزیابی و تحلیل و مقایسه و بررسی ریشهها و عوامل پدید آوردنده یک نهضت و حرکت نیست.
ما و بمباران تبلیغاتی
در عین وجود نارسائیهائی این چنین، و با مواجهه با مشکلات و دشواریهائی که ما را در رساندن پیام فاطمه علیهاالسلام و مکتب او در عرصه ملی و بینالمللی است، ما با سد راهها و حایلسازیهای متعددی مواجهیم که از جمله آنها بمباران تبلیغاتی دشمنان اسلام است، تبلیغاتی که خصم درباره آن از سالهای سال قبل، به ویژه پس از جنگهای صلیبی درباره آن حساب شده، برنامهریزی کرده است.
برنامهریزیها به گونهای بوده است که در آن حذف نام فاطمه علیهاالسلام از صحنههای علم و عمل مطرح و مورد نظر بوده است. در دانشکدههای معارف و الهیات جهان و در محافلی که از خدمت ناچیز زن در عرصه جهان یاد میشود از فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر، اسم و خبری نیست و اگر هم باشد به گونهای مبهم و مسخ شده است.
ما امروز با دنیائی مواجهیم که از جرقهزنان غربی، نورافکنهایی ساختهاند و از زنی به نام ژاندارک، بتی پدید آوردهاند و کوشیدند با حماسهسازیها و شور آفرینیها، نام و یاد آن را زنده داشته و محبت آنها را در دلها بیافکنند - در قبال چنین وضعی در دنیای اسلام چه خبر است؟ از فاطمه علیهاالسلام چه سخنی در میان است؟ از زینب و کلثوم و سکینه چه حرف و بحث و مطلبی؟
اعتقاد ما بر این است که تلاشی کامل و همه جانبه برای شناخت فاطمه علیهاالسلام و ابعاد حیات او لازم است، کاری که دیگران آن را عرضه و ارائه کرده و بیش و کم از عهده آن برآمدهاند. اما آنچه مهم است بیرون آوردن جنبههای حیات فاطمه علیهاالسلام از صورت تاریخی و قرار دادن آن در مقابل یک مکتب است، کاری که ما را شوق انجام دادن آن بود ولی عرضه و توان کافی برای آن نبود.
گناه جوامع اسلامی
در این گناه نارسائی، جوامع اسلامی تا چه حد شرکت دارند؟ سهم آنها در این کوتاهی و نارسائی به چه میزان است؟ آیا دستگاه تبلیغاتی و وسایل ارتباط جمعی آنها را در این جنبه گناهی نیست؟ آیا آنها به وظیفه اسلامی خود در این زمینه عمل کردهاند؟
کوتاهیهای آنان در این زمینه به گونهای است که گویی آنان دستگاه ارتباط جمعی و وسایل رادیو، تلویزیون خود با شرط همگامی با شیوه غرب از آنان خریداری کردهاند. و شاید به همین نظر است که در آنان جرئتی و همتی برای معرفی زنان نمونه به چشم نمیخورد و یا باید گفت افکار مسئولان و گروندگان آنها در حدی نیست که برای چنین اقداماتی ارزش قائل باشند و یا در سطحی نیستند که از حیات فاطمه علیهاالسلام و ابعاد زندگی او سر درآورده باشند.
شناخت علل گریههای ممتد و طولانی اوست و دریافت راز مخفی بودن قبر اوست. از مبارزات فاطمه علیهاالسلام، از حقطلبیهای او از مشی سیاسی و اقتصادی او، از حیات احساسی و تعقلی او، از مقام معاونت او در رابطه با علی (علیهالسلام)، از شیوه کیفیت تربیت فرزندش، از خانهداری او، از همت و پشتکار او، از بیترسی و بی واهمگی او، از فریاد اعتراضش علیه ستمگریها، تجاوزها و ناحقیها، از تلاش او در هدایت زنان و ... کمتر سخن به میان میآید. در حالی که زمان ما به آگاهی از این مسائل بیشتر نیاز دارند تا به مسائل دیگر.
سیده زنان بودن فاطمه علیهاالسلام و جنبه الگوئی او مورد قبول همه فرق مسلمین است، تنها مورد بحث شیعیان نیست، حال باید پرسید با چنین زمینه و اعتقادی درباره معرفی فاطمه علیهاالسلام چه کردهاند؟ چه بررسی و تحلیلی؟ چه ارائه تصویری از او؟ و کدام شیوه برای جا انداختن او به عنوان یک الگو و مدل؟ در دنیائی که غرب میکوشد هنر پیشهای معروف الحال را مدل و الگو معرفی کند و با سخن گفتن از وقار و حیاء و زیبائی و راه و مشیش دلها را واله و حیران او بسازد از فاطمه علیهاالسلام چه خبر؟ برای استقرار محبتش در دلها چه برنامهریزیهائی شد؟
تلاش نویسندگان
نویسندگان در شان و مدح فاطمه علیهاالسلام سخنها گفتند، آثار و نوشتههایی از خود بر جای گذاردند که الحق باید گفت شکرالله ساعیهم. ولی جنبه تحلیل و نتیجهگیریها و درس آموزیها از بحث را بر عهده خوانندگان گذاردهاند و این مسألهای است که برای افراد نوپائی چون ما دشواری میآفریند، ما در آن درجه از فرصت و تعمق و تفکر نیستیم که بتوانیم در سایه بررسیها از حقایق سر درآوریم، عادت کردهایم که دیگران به ما درس بدهند و یا تصویرهائی درسآموز به ما ارائه دهند.
سیده زنان بودن فاطمه علیهاالسلام و جنبه الگوئی او مورد قبول همه فرق مسلمین است، تنها مورد بحث شیعیان نیست، حال باید پرسید با چنین زمینه و اعتقادی درباره معرفی فاطمه علیهاالسلام چه کردهاند؟ چه بررسی و تحلیلی؟ چه ارائه تصویری از او؟ و کدام شیوه برای جا انداختن او به عنوان یک الگو و مدل؟
و البته کوتاهی عمر فاطمه علیهاالسلام، عدم ثبت همه وقایع حیاتش توسط تاریخ نگاران، و به دست نرسیدن همه آنچه را که تازه در مورد زندگیش ثبت شده سبب شدند که شناخت او کامل نباشد و نویسندگان تا حدودی از این بابت معذور باشند.
البته این نکته هم قابل ذکر است که دوستیهای نیاندیشیده و سعی افراطی در جا انداختن مسألهای که متکی به سند و استدلالی نیست، ذکر حقایق و مسلمات با تکیه به تعصبورزیها، و بد و ناسزاگوئی به خصم و نه تنها اثری مثبت بر جای نمیگذارد بلکه در مواردی نوعی سرخوردگی و وازدگی نسبت به گوینده و نویسنده پدید میآورد که حاصل آن مهجور ماندن از آشنائی با فاطمه علیهاالسلام است.
کوششهای لازم
اعتقاد ما بر این است که تلاشی کامل و همه جانبه برای شناخت فاطمه علیهاالسلام و ابعاد حیات او لازم است، کاری که دیگران آن را عرضه و ارائه کرده و بیش و کم از عهده آن برآمدهاند. اما آنچه مهم است بیرون آوردن جنبههای حیات فاطمه علیهاالسلام از صورت تاریخی و قرار دادن آن در مقابل یک مکتب است، کاری که ما را شوق انجام دادن آن بود ولی عرضه و توان کافی برای آن نبود.
باید خطوط فکری فاطمه علیهاالسلام را از لا به لای تاریخ، از احادیث و سخنان حضرات معصومین، از گفتهها و سرودهها و مواضع ایشان استخراج کرد و به صورت یک طرح و یک دستورالعمل درآورد تا زنان ما بدانند چگونه باید عمل کرده و در شرایط گوناگون چگونه باید موضع بگیرند.
جامعه زنان ما باید دریابند که ارزش تلاش مبارزاتی فاطمه علیهاالسلام کمتر از ارزش صلح حسن (علیهالسلام) و کمبهاتر از قیام حسین (علیهالسلام) نیست و اگر تصویری در اذهان، خلاف چنین باور است بدان خاطر است که هنوز ما در فاطمهشناسی ضعیفیم و هنوز ما را توان ارزیابی و تحلیل و مقایسه و بررسی ریشهها و عوامل پدید آوردنده یک نهضت و حرکت نیست.
گام به گام زندگی را باید مورد بررسی و تحلیل قرار داد و یافتهها را به صورت درس عرضه کرد این واقعاً جای تأسف است که با وجود این همه مجالس و فاطمیهها و عزاداریها تلاش گویندگان و سرایندگان متوجه برانگیختن عواطف و گریستن و گریاندن باشد. این خواستهای معقول برای همه دوستداران فاطمه علیهاالسلام است که بدانند برای چگونه فردی گریه میکنند و فاطمه علیهاالسلام برای بشریت چه رهآورد ارزندهای داشت که اینک برای فقدانش آن همه اشک بریزیم. از خداوند برای وصول به چنین هدف تمنای توفقی و برای تلاشگران در این راه دعا میکنیم.
منبع:
کتاب در مکتب فاطمه علیهاالسلام، دکتر علی قائمی، فصل 27.
فاطمه آیا اولی القربا نبود
یا محبت را جز این معنا نبود
شهادت یاس نبوی ، زهرای اطهر ، حضرت فاطمه سلام الله علیها تسلیت باد
برترین زن عالم
امام صادق(ع) فرمود: فاطمه (س) را محدثه هم گویند، چون فرشتگان از آسمان نزد وی می آمدند و همان گونه که با حضرت مریم (س) سخن می گفتند، با حضرت زهرا(س) نیز گفتگو می کردند. فرشتگان به آن حضرت می گفتند: ای فاطمه! خداوند تو را برگزید و پاکیزه گرداند و از میان زنان جهان تو را انتخاب کرد. ای فاطمه، با نمازگزاران برای خداوند قنوت بگیر و با آنان سجده و روکوع کن. حضرت فاطمه (س) با فرشتگان سخن می گفت و فرشتگان نیز با آن حضرت گفتگو می کردند. شبی حضرت فاطمه(س) از فرشتگان پرسید: آیا برترین زن عالم، حضرت مریم (س) نیست؟ فرشتگان گفتند: حضرت مریم (س) سرور زنان زمان خود بود؛ اما خداوند شما را برترین زن جهان در این روز گار و در زمان حضرت مریم (س) ، و سرور همه زنان از آغاز عالم تا پایان جهان قرار داده است.
کتاب جرعه ای از کوثر - نوشته: علیرضا سبحانی نسب
قطره ای از دریا
حضرت زهرا سلام (علیها السلام) فرمودند: یک شب
رختخوابم را پهن کرده بودم و می خواستم بخوابم ، حضرت رسول (ص) بر من وارد
شد و فرمودند: ای فاطمه ! نخواب ، مگر چهار عمل را بجا آوری . گفتم : آن
چهار عمل چیست ؟! فرمود:
اول : ختم قرآن کن . دوم : پیغبران را شفیع
خود گردان . سوم : مؤ منین را از خود خوشنود گردان . چهارم : حج و عمره را
بجا آور. سپس مشغول نماز شدند، من منتظر ماندم تا نماز حضرت تمام شد، گفتم :
یا رسول اللّه ، مرا امر فرمودید: به چهار چیز که قدرت انجام آن را دراین
وقت ندارم . آن حضرت تبسمی کردند و فرمودند:
1 هر وقت خواستی بخوابی قل
هو اللّه احد را سه مرتبه خوان ، مثل این است که قرآن را ختم کردی یعنی
ثواب ختم قرآن را برایت می نویسند. 2 وقتی که بر من و پیغبران قبل از من
صلوات بفرستی ، ما در روز قیامت شفیعان تو خواهیم بود. یعنی بگویی : سَلامٌ
عَلَی جَمیعِ الاْ نْبیاء و المُرسَلین 3 وقتی برای مؤ منین استغفار بگویی
، یعنی بگویی : اَللّهُمَّ اغْفِر المُؤ منینَ و المُؤ منات . پس تمام
آنها از تو خوشنود می شوند. 4 و وقتی بگویی : سُبْحانَ اللّهِ وَ
الْحَمْدُالِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ. پس حج و عمره
بجا آوردی .
داستانهایی از اذکار ختوم و ادعیه مجرب / علی میر خلف زاده
دفاع علمی از مومنین
دو نفر زن که در مسئله ای دینی با یکدیگر اختلاف داشتند برای حل اختلاف خود نزد فاطمه علیها السلام رفتند. یکی از زنان مومن و دیگری معاند و کافر بود. فاطمه علیها السلام می فرماید: من دلایل زن مومن را اثبات کردم و حقانیت سخن او را آشکار نمودم و در نتیجه او بر آن زن که دشمن اسلام بود پیروز گشت و بشدت شاد و مسرور گردید. فاطمه علیها السلام به آن زن مومن که بسیار خوشحال شده بود فرمود: شادی فرشته ها برای پیروزی تو بر او بیشتر از شادی تو می باشد و غم و اندوه شیطان و یاران او از غم و اندوه این زن کافر زیادتر است .
قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام) / محمد رضا اکبری
فاطمه (س) در جبهه
سال پنجم هجرت بود، پیامبر (ص) برای جلوگیری از سپاه دشمن ، به مسلمانان
دستور حفر خندق را داد، و خود نیز با آن ها آماده ساختن چنین سنگر بزرگی
گردید، در این هنگام به قدری شرائط سخت بود که گاهی مسلمانان ، از جمله شخص
پیامبر (ص) چند روز گرسنه می ماندند. روزی فاطمه (س) پاره نانی تهیه کرد، و
خود را به جبهه رسانیده و نزد رسول خدا (ص) آمد و آنرا به پیامبر (ص) داد.
پیامبر (ص) فرمود: این پاره نان از کجا بدست آمده است ؟
فاطمه (س) عرض
کرد: این پاره نان قسمتی از قرص نان است که آن را برای حسن و حسین (ع)
پخته بودم ، که این قسمت را برای شما آوردم . پیامبر (ص) فرمود: فاطمه جانم
! بدان که این پاره نان نخستین لقمه ای است که پدرت پس از سه روز گرسنگی ،
به دهانش می گذارد.
داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی