مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

۹۷ مطلب با موضوع «یاد ایام (مناسبت ها)» ثبت شده است

۱۴
خرداد

 

آموزش مبارزه با نفس به شاگردان
 

پانزده روز از وفات مرحوم آیت الله بروجردی گذشته بود و کمترین نتیجه ای برای معرفی امام به مردم گرفته نشد. و ردیف فاتحه شخصیتها تمام شده بود، و این خود مایه نگرانی عده ای شده بود که امام فاتحه هم نگرفت،

روز 25 شوال که شهادت امام صادق (علیه السلام) و مخصوص فاتحه طلاب مشهد بود، شهید آیت الله سعیدی با عده ای دیگر از فضلای مشهد پیش امام آمدند و به ایشان یادآوری کردند که اگر برای فوت آیت الله بروجردی فاتحه نگیرید، انعکاس مناسبی ندارد،

با عنوان این مطلب و تفویض وقت طلاب مشهد به امام، روز 25 شوال به نام امام فاتحه بر قرار شد.

وقتی امام که صاحب عزا بودند وارد مجلس شدند، مسئول اعلان فواتح، ورود حضرت امام را اعلام کرد و گفت: این فاتحه از طرف حضرت آیت الله العظمی خمینی برقرار است،

موقعی که فریاد آن شخص به گوش حضرت امام رسید او را احضار کرد و با اعتراض شدید به وی فرمودند: تا عصر که این مجلس برقرار است حق نداری نام مرا بر زبان جاری سازی.

استادی که بارها مبارزه با هوای نفس را سفارش کرده بد، حالا عملا مبارزه با نفس را به شاگردان می آموزد.
 

  • پا به پای آفتاب ؛ ج4 ، ص 174
     

سلامت نفس به درد انسان می خورد
 

بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردی امام برای درس به مسجد اعظم تشریف آوردند؛ چون در مسجد سلماسی که نزدیک منزل ایشان بود جا نبود.

روز اولی که ایشان آمدند به جای درس شروع به نصیحت کردن طلبه ها کردند.

یادم می آید عکسی بالای قبر آیت الله بروجردی بود که منظره تشییع جنازه ایشان را نشان می داد. در حالی که جنازه روی دست مردم بود و روپوش جنازه را مردم به عنوان تبرک برده بودند و جنازه خالی روی دست مردم بود عکس خود آقای بروجردی هم که در حال مطالعه بودند و حالت عجیبی داشت، بالای این عکس بود.

امام ضمن نصایحشان فرمودند: «نگاه بکنید آنجا را، این عکس بالا، عکس آقای بروجردی است که در حال مطالعه است در عکس پایین هم جنازه اش روی دست مردم است. یک خورده پایین تر (اشاره به قبر می کردند) اقای بروجردی زیرخاک است. آن چیزی که به درد آقای بروجردی می خورد سلامت نفسی بود که آقای بروجردی داشت و الا این ریاستها و این سر و صداها وقتی که انسان زیر خاک رفت دیگر به درد انسان نمی خورد».
 

  • برداشت هایی از سیره امام خمینی ؛ ج5 ، ص 181
۲۰
ارديبهشت

 

بارش لطف حق شده بی حد

ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک
 


💠 یک دعای مستجاب برای هر روزه‌‌دار هنگام افطار

 

🌹امام حسن مجتبی علیه السلام فرموده اند :


🔹 «أَنَّ لِکُلِّ صَائِمٍ عِنْدَ فُطُورِهِ دَعْوَةً مُسْتَجَابَةً فَإِذَا کَانَ أَوَّلُ لُقْمَةٍ فَقُلْ بِسْمِ اللهِ اللَّهُمَّ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی»؛

 

🔸 هر روزه دار، هنگام افطارش، یک دعاى مستجاب دارد.

پس چون وقت اوّلین لقمه شد، بگو: «به نام خدا. اى گسترده آمرزش! مرا بیامرز».

پس هر که هنگام افطارش چنین گوید، آمرزیده مى شود.

 

📚بحار الأنوار : ج۹۸، ص۱۴، ح۲

 

❇️ عبادتی مهم تر از اعتکاف

🌹امام حسن مجتبی علیه السلام در حال اعتکاف در مسجدالحرام، مشغول طواف خانه خدا بود که ناگهان مردی نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: من [به فردی] بدهکارم و طلبکارم تهدید کرده اگر قرض او را ادا نکنم آبرویم ببرد ....

 

حضرت طواف را قطع کرد و از مسجد الحرام خارج شد تا همراه وی به نزد طلبکارش رود و برای او مهلت بگیرد!

ابن عبّاس که گمان برد حضرت اعتکاف خویش را از یاد برده است عرض کرد: گویا اعتکاف خود را فراموش کرده اید؟؟

حضرت فرمود: «لَمْ اَنْسٍ وَلکِنّی سَمِعْتُ اَبی یُحَدِّثُ عَنْ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله اِنَّهُ قالَ مَنْ سَعی فی حاجَةِ اَخیهِ الْمُسْلِمِ فَکَانَّما عَبَدَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تِسْعَةَ آلافٍ سَنَةٍ صائِماً نَهارَهُ قائِماً لَیْلَهُ؛

از یاد نبرده ام، ولی از پدرم شنیدم که از جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل می کرد که او فرمود:

هر کس در مورد حاجت برادر مسلمانش تلاش کند، مانند آن است که خدای عزیز و جلیل را نُه هزار سال عبادت کرده باشد، که روزهایش را روزه بوده و شبهایش را به قیام گذرانده باشد.

 

📚سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۳۵۶

۲۷
بهمن

 

محبوبهٔ حق در دوجهان فاطمه است
در قلب مُحبِّ او ڪجا واهمه است؟

آن دم ڪه قدم نهد به سوے محشر
لطف و ڪرمش شامل حال همه است!

 

✨🌹ولادت ام الائمه، زهرای مرضیه، حضرت فاطمه سلام الله علیها،

روز زن و روز مادر

بر زنان و مادران ایران زمین

به ویژه همسران و مادران شهدا مبارک و خجسته باد 🌹✨

 

شخصیت کامل فاطمه زهرا سلام الله علیها سرور زنان عالم  نقطه عطفی در زندگی زنان مسلمان است و سالروز ولادت ایشان بهترین زمان برای شناخت و ارج نهادن به مقام و جایگاه والای زنان به ویژه مادران است. زنان مسلمانی که کرامت انسانی خود را پاس می دارند، گرمی بخش کانون خانواده هستند و اجتماع را از حضور موثر خود بهرمند می سازند.

 

💐 حق مادر در کلام امام سجاد علیه السلام :
 
و امّا حقّ مادرت بر تو ، این است که بدانى او تو را در جایى حمل کرده است که هیچ کس دیگرى را حمل نمى کند و از میوه دلش، آن به تو داد که احدى به دیگرى نمى دهد و تو را با تمام اعضایش حفظ کرد و اهمیتى نمى داد که خود گرسنه باشد، اما تو سیر باشى و خود تشنه باشد، اما تو را سیراب کند و خود برهنه باشد، اما تو را بپوشاند و خود در زیر آفتاب باشد، اما تو را سایه افکند و به خاطر تو خواب را بر خود حرام سازد و از گرما و سرما نگاهت دارد، تا تو را داشته باشد و از دست ندهد.
بنا بر این، تو جز با کمک و توفیق الهى، از پس قدردانى او بر نمى آیى.

📚 میزان الحکمه ج ۱۳، ص ۴۹۵

۲۳
تیر


مژده ای دل که دلربا آمد
دلربایی گره گشا آمد
محنت و درد و غم فراری شد
شادی و رحمت و صفا آمد


🌹امام رضا علیه السلام:

خدا رحمت کند کسی را که «امر ولایت ما» را زنده می سازد. پرسیده شد امر شما چگونه زنده می شود؟ فرمود علوم و معارف و احادیث ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد. زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند نمود.

📚بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۳۰

✨✨✨ ولادت شمس الشموس، نگین ایران زمین، امام هشتم،

علی ابن موسی الرضا علیه السلام

بر شما و ما و همه مسلمانان و انسان های آزادهٔ جهان مبارک و خجسته باد ✨✨✨

۲۱
تیر

کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع ، نیروی کار و فعالیت‏ اجتماع را ضعیف می ‏کند . برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده‏ گیری کرده‏ اند و گفته‏ اند : " حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است " بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است . آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به‏

صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد .

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص84)




پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست . آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده‏ کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است . آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه‏ ای تحصیل کنند و فرضا در یک محیط درس می‏ خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می‏خوانند و فکر می‏ کنند و به سخن استاد گوش می‏ کنند یا وقتی که‏ کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد ؟

آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره‏ با قیافه‏ های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائما مواجه باشد بهتر سرگرم‏ کار و فعالیت می‏ شود یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود ؟ اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط کار می‏ کنند بپرسید . هر مؤسسه یا شرکت یا اداره‏ ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد ، از این‏ نوع آمیزشها جلوگیری می‏ کند . اگر باور ندارید تحقیق کنید .
حقیقت اینست که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می‏افتیم از مختصات جامعه‏ های پلید سرمایه‏ داری غربی‏ است و یکی از نتائج سوء پول پرستی‏ ها و شهوترانی های سرمایه ‏داران غرب است ، بلکه یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می ‏برند .

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص84)




حجاب اسلام نمی‏ گوید که‏ باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت . مبنای حجاب در اسلام چنانکه گفتیم اینست که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع ، خالص برای کار و فعالیت باشد . به همین جهت به زن اجازه نمی‏ دهد که وقتی از خانه بیرون‏ می‏ رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی‏ دهد که‏ چشم چرانی کند . چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی‏ کند ، موجب‏ تقویت نیروی کار اجتماع نیز می‏ باشد .

اگر مرد تمتعات جنسی را منحصر به همسر قانونی خود کند و تصمیم بگیرد همین که از کنار همسر خود بیرون آمد و پا به درون‏ اجتماع گذاشت ، دیگر درباره این مسائل نیندیشد ، قطعا در این صورت بهتر می‏ تواند فعال باشد تا اینکه همه فکرش متوجه این زن و آن دختر و این قد و بالا و این طنازی و آن عشوه ‏گری باشد و دائما نقشه طرح کند که چگونه با فلان خانم آشنا شود .

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص97)




اگر زن ، مرض نداشته باشد و نخواهد لخت بیرون بیاید ، پوشیدن یک‏ لباس ساده که تمام بدن و سر ، جز چهره و دو دست تا مچ را بپوشاند ، مانع هیچ فعالیت بیرونی نخواهد بود . بلکه برعکس ، تبرج و خودنمائی و پوشیدن لباسهای تنگ و مدهای رنگارنگ است که زن را به صورت موجودی‏ مهمل و غیر فعال در می‏ آورد که باید تمام وقتش را مصرف حفظ پُزیسیون خود کند.

(مسئله حجاب، شهید مطهری، ص171)



۳۱
شهریور
۳۱ شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است.
این جنگ با دستور صدام حسین و حمله نیروهای نظامی عراق در سال ۱۳۵۹ به ایران آغاز شد و پس از ۸ سال جنگ، بالاخره با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ به پایان رسید.

دوران هشت سال دفاع مشروع امت سلحشور ایران در حفظ و اعتلای نظام مقدس اسلامی و حراست از مرزهای عزّت و شرف این مرز و بوم، به مثابه یکی از حساس‏ ترین و بارزترین برهه‏های حیات این ملت، محسوب می شود. پیروزی ایران اسلامی نتیجه وحدت و ایمان ملت و در سایه هدایت‏ های رهبر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) شکل گرفت و باعث احیای یک مکتب سازنده و نهضت‏ های آرمانگرا و ایدئولوژی جهانگیر شد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ۲۸۸۷ روز به طول انجامید.


۱۳
مرداد



امام رضا علیه السلام

بخیل را آسایش نیست،

و حسود را لذت نیست ،

و پادشاهان را وفا نیست،

و دروغزن را مروت نیست.

تحف العقول

۲۵
فروردين


از پس خوابی کوتاه، سر از زمین ماسه ای غار حرا برگرفت. هوا خنکایی لرزآور داشت. شب، گویی به نیمه خود رسیده بود.
محمد، سر سوی بیرون چرخانید: به آسمان، هلال لاغر ماه، نور کم جان خویش را بر کوه های حرا و دشت گسترده جنوبی افشانده بود. مکه، طبیعت پیرامون آن و سر به سر جهان، در خوابی ژرف غرقه بودند. سکوتی سنگین و غریب، هستی را یکسره در خود فرو برده پیچیده بود.
محمد، پیش تر بسیار نیمه شبان را با بیداری سپری ساخته بود؛ لیک، آن مایه سکوت و آرامش را، هرگز نه شنیده و نه احساس کرده بود.

***
محمد به هر گوشه آسمان که نگریست او را دید.
پس، صدایی به لطافت باران و خوش نوایی آوای جویباران از او برخاست:
ـ ای محم........د!
محمد با لرزه ای آشکار در صدا، پاسخ گفت: بــ........بله؟
ـ بخـ.........وان!
ـ من......؟! چــ......چه بخوانم!؟
ـ نام خدایت را!
ـ چـ.... چگونه بخوانم؟
ـ بخوان به نام پروردگارت که بیافرید.
محمد، هم نوا با آن موجود آسمانی، خواندن آغازید:
ـ .... آدمی را از لخته ای خون آفرید.
بخوان؛ و پروردگار تو، ارجمندترین است
همو که به وسیله قلم آموزش داد
و آدمی را، آنچه که نمی دانست، آموخت...
خواندن پایان یافته بود. صدای آسمانی، فروخفت. آنگاه، دیگربار، گوینده آن به هیأت نخستین درآمد؛ و آن توده نور آسمانی، به یکباره کمرنگ، و سپس ناپدید گشت.


***
خواست تا از جای برخیزد لیک در زانوانش نایی نمانده بود. پس، پاها در زیر سنگینی تن، دوتا شدند؛ و او، بر زمین پهن شد. در همان حال، پیشانی بر زمین نهاد، و صدایش به گریه، فراز شد.
محمد دست راست را تکیه گاه خویش ساخت و تن را از زمین ماسه ای کف غار برکند. در پی آن دقیقه های بس دشوار که بر او گذشته بود اینک بیش و کم احساس توانی در زانوان می کرد. نه چندان بسیار. در آن مایه که بتواند بر پای بایستد و تن لخت و سنگین شده را ـ هرچند دشوار و کند ـ سوی شهر و سرای خویش کشاند.
بر پای ایستاد. ردا و عبا را بر شانه ها و تن میزان ساخت و از حرا پای به در نهاد.
شب همان شب ساعت پیشین بود و آسمان و ستارگان و هلال باریک ماه همان و کوه حرا و دشت گسترده جنوبی پیش پای آن و مکه نیز همان. لیک گویی در پس پشت آن آرامش و سکوت ظاهری، جنبش و ولوله ای آغاز گشته بود. در پس پرده انگار ماجرا در جریان بود.
***
فضا انگار انباشته زمزمه ای شورانگیز بود. کوه و دشت و سنگ و خار بوته و خاک، به نجوایی مرموز در گوش جان یکدیگر بودند.
ـ درود بر تو، ای برگزیده خدا!
محمد به این سو و آن سو سرچرخانید. جز طبیعت آشنای بی جان پیرامون اما، هیچ ندید: همان کوه حرا بود و تخته سنگ های برهنه سیاه و خشن آن نیز در جنوب آن، سلسله کوه های کم بلندای گرداگرد مکه.
پس امتداد آن کوه ها، که از سویی، رو به جانب یثرب داشت، با دره ها و ساده دشت های خشک حاشیه آنها.
سر به سر طبیعت بود. غنوده در آغوش تیره شب. ژرف، خاموش و اسرارآمیز، بی هیچ موجود سخن گو در آن.

 ***

به کمرکش کوه ناگاه دگرگونی ای مرموز در فضای پیرامون خویش احساس کرد. پس در افق روبرو ـ آنجا که آسمان در پیوند پیوسته خویش با زمین یکی می شد ـ نوری شگرف و اثیری دید که سر به سر، فضا را پوشیده بود.
چون نیک نگریست، در میان آن هاله نور، همان موجود آسمانی پیشین را دید که حضورش جمله افق نگاه او را پر ساخته بود.
در بیداری بود این، آیا؟
شتابان سر به جانب راست چرخانید. شگفتا...! آنجا نیز بود؛ با همان سیما و هیأت مردانه، و آن شکوه فرازمینی. گویی با هزاران بال ایستاده بود. گام ها گشاده از هم. انگار هر پای کودکی را در کرانی از آسمان استوار ساخته بود. این یک در خاور و دیگری در باختر.
دیگر آن سو و آن دیگر سو... باز او بود. به همان گونه و با همان صورت!
بیم و خلجانی تازه بر جان محمد اوفتاد.
پروردگارا.... او کیست؟! از جان محمد چه می خواهد؟
***
همان صدای آسمانی روح بخش در فضا پیچید و در گوش جان محمد نشست.
ـ ای محمد... تو پیامبر خدایی، و من فرشته او، جبرئیلم.
«چه....؟!»
ـ ای محمد.... تو پیامبر خدای، و من فرشته او، جبرئیلم.
پروردگارا.... چه می شنید او؟! درست آیا شنیده بود؟
ـ ای محمد.... تو پیامبر خدایی، و من فرشته او، جبرئیلم!
نه... این رؤیا بود! این از هر بیداری آشکارتر و حقیقی تر بود!
پس، از پس آن سده ها سکوت، خواست آفریدگار جهان بر آن قرار گرفته بود تا باری دیگر با بندگان خویش سخن گوید! نیز، از میان جمله آفریدگان بیرون از شمار خویش، او را شایسته این هم سخنی و میانجی رسانیدن پیام خود به مردم دانسته بود!


 

۱۳
فروردين


Image result for ‫روز طبیعت‬‎


سیزده بدر ، سالِ دِگر

هیچ کَس نباشه در به در


از عشق و مِهر و عاطفه

قلبی نباشه بی اثر

خاموش و سرد و ناامید

هرگز نباشه یک نفر


هرگز نیفتد یک درخت
از ضربه یِ سردِ تبر

از جنگ و خونریزی، زمین
خالی بماند سر به سر

هرگز نماند کودکی
ی سایه ی سبزِ پدر

تنها دلی که عاشق است
باشد به هر جا مُعتَبر

از جانِ پاکِ عاشقان
باشد جدا شَر و خطر

چشم انتظار هر آن که هست
آید عزیزش از سفر

بی غصه باشند مردمان
سالِ دِگر سیزده بدر

روز طبیعت گرامی باد !

با تشکر از خانم تلخابی - اراک

۱۱
فروردين

ولادت مولی الموحدین امام علی علیه السلام و روز پدر مبارک باد



 


مسیر تشیع همانند روح آن ، تشخیص حقیقت و تعقیب آن است و

از بزرگترین اثرات آن جذب و دفع است اما نه هر جذبی و هر دفعی -

گفتیم‏ گاهی جذب ، جذب باطل و جنایت و جانی است و

دفع ، دفع حقیقت و فضائل‏ انسانی -

بلکه دفع و جذبی از سنخ جاذبه و دافعه علی ،

زیرا شیعه یعنی‏ کپیه‏ ای از سیرت های علی ،

شیعه نیز باید مانند علی دو نیروئی باشد.

جاذبه و دافعه علی علیه السلام / شهید مطهری