مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

۹۷ مطلب با موضوع «یاد ایام (مناسبت ها)» ثبت شده است

۱۳
بهمن

ایام الله دهه ی فجر بر امت انقلابی و بیدار ایران اسلامی مبارک باد.


«استقلال، آزادی،جمهوری اسلامی»؛ مانیفست نظام

۱۳
بهمن

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

عشق محمد بس است و آل محمد


ما عاشق حضرت محمدیم


۰۵
مهر

هر شب آموزش و مانور داشتیم. می دانستم در زیر شلاق سوزان برف و باران و باد، با دست های یخ زده بالا رفتن چه حالی دارد. اما من خاطره ای در ذهنم داشتم که همه آن سرما و سختی در مقابل آن هیچ بود و آن، یاد غواصان عملیات های والفجر8 و کربلای4 و 5 بود که من قدرت مجسم عشق را در آن ها دیده بودم.

(لشکر خوبان، خاطرات مهدی قلی رضایی، ص580، معصومه سپهری)

کجایید غواص های والفجر8؟

کجایید شهدای کربلای4؟

کجایید گمنامان کربلای5؟

کجایید بچه هایی که حاضر بودید با دستتان بیعانه بدهید و در عوض در گردان غواصی بمانید و شب های آموزش یخ بزنید تا خون گرمتان قابلیت شکستن اروند را پیدا کند؟

... کجایید ای یارانی که در سرمای منجمد کننده کارون، توی لباس های غواصی اول حکم پیروزی در جهاد اکبر را گرفتید؟

... کجایید شهدا؟ کجایید ...

(همان، ص587-586)

... زندگی در جبهه به عشق آغشته بود، هرچه سخت تر بهتر ... هر چه پرسوز و گدازتر ، عاشقانه تر ... غریبه ها را در کارزار عشق راه نمی دهند. انسان ها در صحنه خونین جهاد غربال می شوند. کسانی که به خیال دیگری جز عزم خدا جهاد کرده اند، از نیمه راه باز می گردند. این را کربلا به ما یاد داده بود.

(همان، ص606)

بیش از همه مظلومیت بچه ها دلمان را می سوزاند، بسیجیانی که در هیچ شرایطی صحنه جهاد را خالی نگذاشته بودند. زمانی در دل رمل ها و در هوای 50 درجه جنگیده و زمانی در سرمای زیر صفر درجه لباس غواصی پوشیده و کارون و بهمن شیر و اروند را فتح کرده بودند و حالا که لازم بود، از کوه ها بالا می رفتند و در سرمای 30 درجه زیر صفر با دشمن تا دندان مسلح در ارتفاعات یخ زده می جنگیدند تا ثابت کنند که امامشان را تنها نمی گذارند.

(همان، ص653)

۳۱
مرداد

شهادت امام صادق علیه السلام بر شیعیان و پیروان راستین آن حضرت تسلیت باد!



حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایای  اخلاقی سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) دارای قلبی روشن به نور الهی و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود . دارای حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود . با کمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهای خود را شخصا انجام می داد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در مزرعه خود کشاورزی  می کرد و می فرمود : اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود ، زیرا به کد یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تأمین می نمایم . ابن خلکان می نویسد : امام صادق ( ع ) یکی از ائمه دوازده گانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است . از این جهت به وی صادق می گفتند که هر چه می گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آن است که گفته شود .

مالک می گوید : با حضرت صادق ( ع ) سفری به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید ، امام صادق ( ع ) حالش تغییر کرد ، نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه می خواست لبیک بگوید ، صدا در گلویش گیر می کرد . به او گفتم : ای پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویی لبیک ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، می ترسم خداوند در جوابم بگوید : لا لبیک ولا سعدیک . 


سفیان گفت: روزی نزد امام صادق علیه السلام رفتم و دیدم آن حضرت لباس از پوست خز پوشیده و عبائی از خز بر دوش انداخته است. تعجب کردم و از روی تعجب به او نگاه می کردم. در این هنگام حضرت به من فرمود:چرا اینقدر نگاه می کنی؟ آیا از آنچه می بینی تعجب می کنی؟گفتم: ای فرزند رسول خدا(ص)لباس شما و پدران شما هرگز اینگونه نبوده است!ای سفیان!پدران من در زمان فقر و تنگدستی زندگی می کرده اند و وضع مردم در آن زمان خوب نبود و لذا اکتفا به لباس ساده می کردند،اما اینک زمان وفور نعمت است. آنگاه لباس خز را کنار زد و من دیدم لباسی از پشم سفید(که سخت و زبر بود)در زیر آن پوشیده است و به من فرمود: لباس اصلی من این است که به مردم نشان نمی دهم و لباس گران قیمت را برای مردم پوشیده ام و نعمتی را که خدا به من داده پنهان نمی کنم.(شنیدنی های تاریخ،ص163)


زبده دور عالمی ز آن چو نبی و مرتضی            بحر عقول را دری شهر علوم را دری (خاقانی)

۲۹
خرداد

به بهانه سالروز درگذشت دکتر شریعتی

پرسش:  آرا و اندیشه های دکتر علی شریعتی مخصوصاً در آثار مذهبی و تاریخ اسلام چقدر قابل اعتماد است؟ نظر استاد مطهری در این مورد چیست؟

 پاسخ:  مرحوم دکتر علی شریعتی از چهره های شناخته شده قبل از انقلاب اسلامی ایران است که در آگاهی دادن قشر جوان بر ضد حکومت ستم شاهی نقش ارزنده ای داشت. از مرحوم شریعتی آثار بسیاری در مورد مسائل اسلامی، عقیدتی و تاریخی بر جای مانده است. با توجه به این که رشته تخصصی و تحقیقی او در مسایل جامعه شناسی بوده، طبعاً آثاری که در مورد مسایل دینی و تاریخ اسلامی نگاشته است، قابل نقد و بررسی بوده و خالی از اشتباه نیست.

                                             

در مورد آثار شریعتی برخی راه افراط را پیموده اند و همه نوشته های ایشان را درست و صحیح دانسته اند. برخی بر عکس راه تفریط را طی کرده اند و همه آنها را نادرست و مردود دانسته اند.

راه درست این است که با دید انصاف و واقع بینی نگاه کنیم و خوبی ها را بپذیریم و نادرستی ها را نقد نماییم.

ایشان یک سری امتیازات و جنبه های مثبتی دارند، نیز کاستی هایی، اینک نگاهی به دو جنبه مثبت و منفی در ایشان و آثارشان می کنیم:

1-ایشان فردی بود که نسبت به اسلام سوز و درد و دغدغه داشت. بی اعتنا نبود و به آن چه می گفت، باور داشت. در عین حال از اندیشه های مکاتب عصر خود به ویژه اگزیستانسیالیسم و تفکرات مارکسیستی متأثر بود و تا حدودی با ادبیات آن ها سخن می گفت که منشأ اندیشه ی التقاطی گردید. هر چند مرحوم دکتر علی شریعتی در مواردی به نقد مارکسیسم پرداخت امّا نفوذ تفکرات مارکسیستی در وی چنان بود که مارکسیسم را با همان ادبیات مارکسیستی و تحت تأثیر همان نگرش ها به نقد و چالش می کشید و به همان وضعی گرفتاری می شد که از آن می گریخت.

تصویری که شریعتی از اسلام ارائه نموده، در موارد متعددی آلوده به این گونه افکار است؛ مثلاً در تحلیلی که از قیام امام حسین(ع) در کتاب حسین وارث آدم ارائه می دهد، شهید مطهری می گوید که این تحلیل، نوعی روضه مارکسیستی از حادثه عاشورا است.

2- ایشان سخنوری توانا بود و قدرت بیانی خوبی داشت. مطالب را با شور و نشاط بیان می کرد و صاحب زبانی حساس و موج آفرین بود. این پدیده سبب شد که نسل پرشور و انقلابی با اشتیاق تمام به سوی او گراییده و آرمان خویش را در او می جوییدند. امّا ضعفی که از این ناحیه گرفتار شد، این بودکه مسائل اسلامی را با ظاهری زیبا ولی با اندیشه های بدلی و گاهی غیر دینی بیان می داشتند؛ ریشه این وضع و حال، فقدان آگاهی ژرف و عمیق از اسلام ناب بود.

3- درکی که دکتر علی شریعتی از اسلام داشت، اسلامی بود که در صحنه زندگی و جامعه حضور داشت. او بر خلاف روشنفکران (یا به عبارتی رساتر: بر خلاف روشنفکر مآبان) که می کوشیدند دین را از صحنه جامعه بیرون رانده و میدان را برای سکولارها و لائیک ها خالی کنند و دین را به رابطه فردی بین بنده و خدا تقلیل دهند، دین را در متن جامعه می خواست و از دین در حاشیه و بی مسئولیت، سخت گریزان و متنفر بود.

این یکی از نقاط بسیار خوب و مثبت ایشان است، لیکن او در این راه گرفتار نوعی یک بُعدی گرایی شده، بیشترین همتش در نگاه به اسلام از بُعد انقلابی و مبارزه بود اما نسبت به مسائل ماورائی و مبدأ و معاد بی مهری نشان می داد، تا جایی که عالمان بزرگی را که به هدایت جامعه و نشر تعالیم اخروی و دینی پرداخته بودند، گرفتار طعن و تمسخر ساخت و گفت:

« شیعیان دو قسم اند؛ شیعه علوی و شیعه صفوی. هر که با حکومت ها درگیر شد، شیعه علوی است و هر که با آنان سازش و مدارا نمود، شیعه صفوی است. » از جمله علامه مجلسی را جزء شیعه صفوی معرفی می کرد. او در این نگاه اصل را بر انقلاب و مبارزه قرار داد، نه اصل را بر اسلامی که از زندگی امامان و رهنمودهای آنان فهمیده می شود. در حالی که زندگی امامان (ع) هم جنگ و مبارزه هست و هم صبر و سکوت و مماشات و این ها به شرایط زمان و مکان و مصالح مسلمانان بستگی دارد. هر که شیعه علی است، هم در جنگ و مبارزه، شیعه علی باید باشد و هم در صبر و سکوت، ولی مرحوم شریعتی تنها یک بُعد را نگریسته و آن بُعد مبارزه و انقلاب است.

4- اگر چه تخصصش درجامعه شناسی بود، ولی به مقتضای شغل معلمی از معلومات عمومی خوبی بهره مند بود، و در بسیاری از زمینه ها اظهار نظر می کرد. از همین جهت دچار ضعف شد، چون بسیاری از ابعاد اسلام تخصص های ویژه ای می طلبد تا آدمی بتواند نظر درستی بدهد. طبیعی است که انسان با توان محدودش نمی تواند در زمینه هایی که تخصص ندارد نظر درستی بدهد. متأسفانه مرحوم دکتر اظهار نظرهایی در زمینه های مختلف اسلامی از جمله در مورد حدیث و تاریخ داشتند که از اتقان لازم بی بهره بود.


ایشان با شهید مطهری در حسینیه ارشاد فعالیت های فرهنگی داشتند. شهید مطهری برخی از اشتباهاتش را گوشزد نمود و مرحوم دکتر درصدد بود کتاب هایش را اصلاح کند. برخی را اصلاح کرد، ولی عمر کفاف نداد که همه را اصلاح کند و پیش از مسافرتش به خارج از آقای محمد رضا حکیمی خواست کتاب های او را بازبینی و اصلاح نماید. او پذیرفت، ولی بعد از رحلت شریعتی به علت دخالت برخی موفق به این کار نشد.

۱۹
خرداد

میلاد حضرت علی اکبر (ع) الگوی جوانان و روز جوان

بر جوانان مومن و انقلابی ایران مبارک



تقوا، سرمایه جوان‌

گاهی با خود فکر می‌‌کنم جوان که در بهترین اوقات عمر خود به سر می‌برد ، اگر بخواهد سرمایه‌ای به دست بیاورد که موفقیت دنیایی و آخرتی او را تضمین کند ، دنبال چه چیزی باید باشد؟ سوال مهمی است... جوابی که من به آن رسیده‌ام، این یک کلمه است: «تقوا». اگر جوان در دوره ی جوانی سعی کند تقوا داشته باشد ، با همان تعریفی که در فرهنگ دینی و قرآن از تقوا شده است‌ بزرگ‌ترین سرمایه را هم برای درس، هم برای فعالیت‌های سازندگی، هم برای عزت دنیوی، هم برای به دست آوردن دستاوردهای مادی،‌ هم برای معنویت- اگر اهل معنویت است - به دست آورده است.

یک ملت اگر بخواهد راه رشد و کمال و پیشرفت را طی کند ، باید از لحاظ ایمان فکری، به جای محکمی متکی باشد. آن ملتی، که بخواهد به یک مجموعه ی هرهری مذهب، بی‌‌ایمان، بی‌اعتقاد به بنیان‌‌های اخلاقی و دینی و معنوی دل بسپارد و با حرف آنها پیش برود ، زیر پایش سست خواهد شد.

(بیانات امام خامنه ای)


تقوا در نهج البلاغه

نهج البلاغه تقوا را به عنوان یک نیروی معنوی و روحی که بر اثر ممارست‏ و تمرین پدید می‏ آید و به نوبه خود آثار و لوازم و نتایجی دارد و از آن جمله پرهیز از گناه را سهل و آسان می ‏نماید ، طرح و عنوان کرده است .

( سیری در نهج البلاغه ، ص200)


علی (ع)]درنهج البلاغه[ تصریح می‏ کند که تقوا چیزی است که پرهیز از محرمات‏ الهی و هم چنین ترس از خدا ، از لوازم و آثار آن است . پس در این منطق‏ تقوا نه عین پرهیز است و نه عین ترس از خدا بلکه نیروئی است روحی و مقدس که این امور را به دنبال خود دارد .

( سیری در نهج البلاغه ، ص202)

۰۴
خرداد

شهادت مظلومانه امام موسی کاظم علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت بادا

 

مجاهدی نستوه در قعر زندان مخوف زمانه

 

پیشوای هفتم شیعه به هیچ روى با ستمکاران زمان خود کنار نمى ‏آمد، حتى هنگامى که در چنگال ستم آنان گرفتار مى ‏شد.

روزی هارون، یحیى بن خالد را به سوی زندان فرستاد که موسى بن جعفر اگر تقاضاى عفو کند، او را آزاد مى‏ کنم، ولی امام حاضر نشد.

امام کاظم علیه السلام حتى در بدترین وضع گرفتارى، نستوهى و رفتار پرحماسه خویش را از دست نمى ‏داد، چنانکه در جملات صریح نامه ایشان که از زندان به هارون نوشته‏ اند نمایان است:

« ... هیچ روز در سختى بر من نمى‏ گذرد مگر که بر تو همان روز در آسایش و رفاه مى‏ گذرد، اما زود مى ‏باشد تا هر دو رهسپار روزى شویم که پایانى ندارد و تبهکاران در آنروز زیانکارند...» / تاریخ بغداد ج 13 ص 32

آرى این چنین است که هارون نتوانست وجود امام را تحمل کند، و سرانجام آن پایمرد سترگ را در 25 رجب 183 هجرى قمرى به طرز غریبانه ای به شهادت رساند.

 

آورده اند ....

امام کاظم علیه السلام بیمار شد. روزی طبیب جهودی را آوردند تا آن حضرت را معالجه کند،

حضرت فرمود:کمی صبرکن،من دوستی دارم با او مشورت کنم.

آنگاه روی از طبیب برگرداند و به جانب قبله این دو بیت شعر را خواند:

 

 أنتَ اَمرَضتَنَی وَ أنتَ طَبیبی                         فَتَفَضَّل بِنَظرَةٍ یا حَبیبی

وَاَسقِنی من شَراب ودّک کأساً                     ثُمَّ زِدنی حَلاوَةَ التَقریب

 

خدایا! تو مرا بیمار کرده ای و تو نیز طبیب منی، به فضل خویش نظری بر من بیفکن،از شراب دوستی و عشق خود مرا جامی ده و شیرینی مقام قُرب خود را بر من اضافه نما.

هنوز حضرت این ابیات را تمام نکرده بود که اثر بهبودی در چهره مبارکش ظاهر شد و همان لحظه به کلّی مرض زائل گشت.

طبیب با تحیّری عجیب می نگریست!

بعد از مشاهده این پیش آمد گفت:ای سرور من! اوّل گمان می کردم تو بیماری و من طبیب،ولی اکنون آشکار شد که من بیمارم و شما طبیب.

از شما خواهش می کنم مرا معالجه نمایید. حضرت اسلام را بر او عرضه داشت و طبیب مسلمان شد.

(لطائف الطوائف،ص50)