مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

۶۴ مطلب با موضوع «نکته ها و پندها» ثبت شده است

۰۹
خرداد

عشق و محبت تنها منحصر به عشق حیوانی جنسی و حیوانی نسلی‏ نیست بلکه نوع دیگری از عشق و جاذبه هست که در جوی بالاتر قرار دارد و اساسا از محدوده ماده و مادیات بیرون است و از غریزه‏ای ماوراء بقاء نسل‏ ، سرچشمه می ‏گیرد و در حقیقت فصل ممیز جهان انسان و جهان حیوان است و آن‏ عشق معنوی و انسانی است ، عشق ورزیدن به فضائل و خوبی ها و شیفتگی سجایای‏ انسانی و جمال حقیقت .

عشق هائی کز پی ‏رنگی بود

عشق نبود عاقبت ننگی بود

زانکه عشق مردگان پاینده نیست

چون که مرده سوی ما آینده نیست

عشق زنده در روان و در بصر

هر دو می‏باشد زغنچه تازه‏ تر

عشق آن زنده گزین کو باقی است

وز شراب جانفزایت ساقی است

عشق آن بگزین که جمله انبیا

یافتند از عشق او کار و کیا (مثنوی معنوی)

 

و این عشق است که در آیات بسیاری از قرآن ، با واژه " محبت " و احیانا " وُدّ " یا " مودّت " از آن یاد شده است .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص 57)

۰۹
خرداد

] نکته ای که باید[ مورد توجه قرار گیرد اینست که‏ گفتیم حتی عشق های شهوانی ممکن است سودمند واقع گردد ، و آن هنگامی است‏ که با تقوا و عفاف توأم گردد . یعنی در زمینه فراق و دست نارسی از یک‏ طرف و پاکی و عفاف از طرف دیگر ، سوز و گدازها و فشار و سختی هائی که‏ بر روح وارد می‏ شود آثار نیک و سودمندی به بار می‏ آورد .

عرفا در همین‏ زمینه است که می‏ گویند عشق مجازی تبدیل به عشق حقیقی یعنی عشق به ذات‏ احدیت می‏ گردد و در همین زمینه است که روایت می‏ کنند:

من عشق و کتم و عف و مات مات شهیدا


" آن که عاشق گردد و کتمان کند و عفاف بورزد و در همان حال بمیرد ، شهید مرده است " .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص53)


 

آیا عشق اگر توأم با تقوا و عفاف باشد، قابل توصیه است؟

اما این نکته را نباید فراموش کرد که این نوع عشق با همه فوائدی که درشرائط خاص احیانا به وجود می‏ آورد قابل توصیه نیست ، وادیی است بس‏ خطرناک . از این نظر مانند مصیبت است که اگر بر کسی وارد شود و او با نیروی صبر و رضا با آن مقابله کند ، مکمل و پاک کننده نفس است ، خام‏ را پخته و مکدر را مصفی می‏ نماید ، اما مصیبت قابل توصیه نیست . کسی‏ نمی‏ تواند به خاطر استفاده از این عامل تربیتی ، مصیبت برای خود خلق کند ، و یا برای دیگری به این بهانه مصیبت ایجاد نماید.

چنانکه می‏ دانیم در تعلیمات اسلامی به آثار و فوائد مصائب و بلایا زیاد اشاره شده و نشانه‏ ای از لطف خدا معرفی شده است ، اما به هیچ وجه به کسی‏ اجازه داده نشده است که به این بهانه مصیبتی برای خود و یا برای دیگران‏ به وجود آورد .
به علاوه ، تفاوتی میان عشق و مصیبت هست ، و آن اینکه

عشق بیش از هرعامل دیگری " ضد عقل " است ، هر جا پا گذاشت عقل را از مسند حکومتش‏ معزول می‏ کند .

اینست که عقل و عشق در ادبیات عرفانی به عنوان دو رقیب‏ معرفی می‏ گردند . رقابت فیلسوفان با عرفا که آنان به نیروی عقل ، و اینان‏ به نیروی عشق اتکاء و اعتماد دارند از همین جا سرچشمه می‏ گیرد . در ادبیات عرفانی همواره در این میدان رقابت ، عقل محکوم و مغلوب شناخته‏ شده است . سعدی می‏ گوید :

نیک خواهانم نصیحت می کنند                   خشت بر دریا زدن بی حاصل است

شوق را بر صبر قوّت غالب است                   عقل را بر عشق دعوی باطل است

نیروئی که تا این حد قدرتمند است و زمام اختیار را از کف می‏ گیرد و به‏ قول مولوی :

" آدمی را همچون پر کاهی در کف تندبادی به این سو و آن سو می کشد " ....

چگونه‏ می‏تواند قابل توصیه باشد .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص54 و 55)

۰۹
خرداد

در قرآن کریم رابطه میان زوجین را با کلمه " مودت " و " رحمت " تعبیر می‏ کند .

وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ‌

﴿الروم‏، 21﴾

و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!

و این نکته بسیار عالی است . اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشوئی است . اشاره به اینست که عامل شهوت تنها رابطه طبیعی زندگی زناشوئی نیست . رابط اصلی صفا و صمیمیت و اتحاد دو روح است و به عبارت دیگر آنچه زوجین را به یکدیگر پیوند یگانگی می‏ دهد مهر و مودت و صفا و صمیمیت است نه شهوت که در حیوانات هم هست .
مولوی با بیان لطیف خویش ، میان شهوت و مودت تفکیک می‏ کند ، آنرا حیوانی و این را انسانی می‏ خواند . می‏ گوید :

خشم و شهوت وصف حیوانی بود    مهر و رقت وصف انسانی بود

                این چنین خاصیتی در آدمی است     مهر، حیوان را کم است، آن از کمی است

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص52)

۰۹
خرداد

از بزرگترین امتیازات شیعه بر سایر مذاهب این است که پایه و زیربنای‏ اصلی آن محبت است . از زمان شخص نبی اکرم که این مذهب پایه گذاری شده‏ است زمزمه محبت و دوستی بوده است . آنجا که در سخن رسول اکرم جمله‏ «علی و شیعته هم الفائزون»  را می‏شنویم ، گروهی را در گرد علی‏ می‏بینیم که شیفته او و گرم او و مجذوب او می‏باشند . از اینرو تشیع مذهب‏
عشق و شیفتگی است . تولای آن حضرت مکتب عشق و محبت است . عنصر محبت‏ در تشیع دخالت تام دارد . تاریخ تشیع با نام یک سلسله از شیفتگان و شیدایان و جانبازان سر از پا نشناخته توأم است .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص40)


آورده اند ...

روزى عـلى (ع ) در منزل بود و فرزندانش عباس و زینب ، که آن زمان خردسال بودند،در دو طرف آن حضرت نشسته بودند.
على (ع ) به عباس فرمود: بگو یک .
- یک .
- بگو دو.
عباس عرض کرد: حیا مى کنم با زبانى که یک گفته ام ،دوبگویم .
على (ع ) براى تشویق و تحسین وى، چشم هایش را بوسید.
سپس حضرت به زینب که در طرف چپ نشسته بود، توجه فرمود.
زینب عرض کرد: پدر جان ، آیا ما را دوست دارى ؟ حضرت فرمود: بلى، فرزندان ما پاره هاى جگر ما هستند.
زیـنـب گـفـت : دو مـحـبت در دل مردان با ایمان نمى گنجد: حب خدا و حب اولاد.
ناچار باید گفت : حب به ما شفقت و مهربانى است و محبت خالص مخصوص ذات لایزال الهى است .
حضرت با شنیدن این حرف به آن دو، مهر و عطوفت بیشترى مى فرمود و آنان را تحسین و تمجید مى کرد.
رسول اکرم (ص ) فرمود: پدرى که بانگاه محبت آمیز خود فرزندخویش را مسرور مى کند، خداوند به او اجر آزاد کردن بنده اى را عنایت مى فرماید.

(صد حکایت تربیتی ، مرتضی بذرافشان)

۰۹
خرداد

بعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان‏ خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبریشان رو به فراموشی می ‏رود . اما علی ]ع[ و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص39)


علی علیه السلام تجسم حقیقت

علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرت ها و سرشت ها .

آنکه فطرتی‏ سالم و سرشتی پاک دارد از وی نمی‏ رنجد ولو اینکه شمشیرش بر او فرود آید .

و آنکه فطرتی آلوده دارد به او علاقمند نگردد ولو اینکه احسانش کند ،

چون علی جز تجسم حقیقت چیزی نیست .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص41)

۰۸
خرداد

نخستین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه ، برخور داری او از سوز و گداز « انسان سازی» است.

معلمی سوز و گداز می خواهد شخصی می تواند به شغل معلمی بپردازد که در وجود خود عشق و علاقه وافری به انسان و انسان سازی داشته باشد چنین فردی در برابر همه دشواری ها و سختی های تعلیم و تربیت  استقامت کرده از کار خود لذت می برد و لحظه ای از راهنمایی و ارشاد انسان ها دست برنخواهد داشت.

آنان که بر اساس انگیزه نان و دانه بکار معلمی می پردازند به زودی خسته شده از میدان در می روند.

سوز وگداز ، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی معلم نمونه است.

چنین معلمی به مدرسه و کلاس عشق می ورزد ، زیرا او در چنین محیطی بهتر و کامل تر می تواند به هدف انسان سازی خود برسد.

یکی از ویژگی های یگانه معلم نمونه انسان ، پیامبر اکرم (ص) سوز و عشق به هدایت و ارشاد انسان ها بود.

                                                                                                                               «یوسف/ 103»


شهید رجایی در سال 1312 در قزوین به دنیا آمد. او با همت مادرش دوره ابتدایی را در شهر قزوین به پایان برد و سپس به تهران رفت. رجایی هم زمان با کار و فعالیت، به طور متفرقه ادامه تحصیل داد و پس از دانش آموختگی، با راهنمایی آیت اللّه طالقانی به معلمی روی آورد. شهید رجایی به معلمی عشق می ورزید و کلامش این بود که:

« معلمی شغل نیست؛ عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست، مبارکت باد«.


مدال معلم از نظر شهید رجایی

یک سال به آقای رجایی خبر دادند معلم نمونه شده است، آیا حاضر است برای دریافت مدال معرفی گردد. او با بی تفاوتی گفت آن را لازم ندارد و در مقابل تعجب مدیر و دیگران گفت: اگر دانش آموزی به هنگام تدریس، درسش را خوب بفهمد و لبخند رضایت بر لبانش نقش بندد، همان مدال معلم است و به آن افتخار خواهد کرد.



۰۸
خرداد

پیوند انسان با دین از سبک پیوندهای مادی نیست بلکه پیوند دیگری است که هیچ چیز دیگر چنین پیوندی‏ با روح بشر ندارد .
علی اگر رنگ خدا نمی‏ داشت و مردی الهی نمی‏ بود فراموش شده بود



تاریخ‏ بشر قهرمان های بسیار سراغ دارد : قهرمان های سخن ، قهرمان های علم و فلسفه‏ ، قهرمان های قدرت و سلطنت ، قهرمان میدان جنگ ، ولی همه را بشر از یاد برده است و یا اصلا نشناخته است . اما علی نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زنده‏ تر شد .

خود می‏ گوید :

" گردآورندگان دارائی ها در همان حال که زنده‏ اند مرده ‏اند و دانشمندان (علماء ربانی ) پایدارند تا روزگار پایدار است .

جسم های آنها گمشده است‏ اما نقش های آن ها بر صفحه دل ها موجود است " .

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص37)

۰۸
خرداد

اسلام نیز قانون محبت است . قرآن ، پیغمبر اکرم را رحمة للعالمین‏ معرفی می ‏کند

«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین »( انبیاء/107)

نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان . یعنی نسبت به‏ خطرناک ترین دشمنانت نیز رحمت باشی و به آنان محبت کنی.

اما محبتی که قرآن دستور می‏ دهد آن نیست که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم ، با او طوری رفتار کنیم که او خوشش بیاید و لزوما به سوی ما کشیده شود .

محبت این نیست که هر کسی را در تمایلاتش آزاد بگذاریم و یا تمایلات او را امضاء کنیم .

این محبت نیست بلکه نفاق و دوروئی است .

محبت آنست که با حقیقت توأم باشد .

                                                                                               (جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص 24-23)


۰۸
خرداد

افراد با شخصیت آنهائی هستند که‏ جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد ، و این بستگی دارد به اینکه پایگاه های‏ مثبت و پایگاه های منفی در روح آنها چه اندازه نیرومند باشد . البته قوت‏ نیز مراتب دارد ، تا می‏ رسد به جائی که دوستان مجذوب ، جان را فدا می‏ کنند و در راه او از خود می‏ گذرند و دشمنان هم آنقدر سرسخت می‏ شوند که‏ جان خود را در این راه از کف می‏ دهند و تا آنجا قوت می‏ گیرند که حتی بعد از مرگ قرن ها جذب و دفعشان در روح ها کارگر واقع می‏ شود و سطح وسیعی را اشغال می‏ کند . و این جذب و دفع های سه بعدی از مختصات اولیاء است‏ همچنان که دعوت های سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است .


از طرفی باید دید چه عناصری را جذب و چه عناصری را دفع می‏ کنند . مثلا گاهی عنصر دانا را جذب و عنصر نادان را دفع [ می‏ کنند ] و گاهی بر عکس‏ است . گاهی عناصر شریف و نجیب را جذب و عناصر پلید و خبیث را [دفع می‏ کنند] و گاهی برعکس است . لهذا دوستان و دشمنان ، مجذوبین و مطرودین‏ هر کسی دلیل قاطعی بر ماهیت اوست .

بنابر این هر شخصیتی هم سنخ خود را جذب می‏ کند و غیر هم سنخ را از خود دور می‏ سازد .

شخصیت عدالت و شرف عناصر خیر خواه و عدالت جو را به سوی‏ خویش جذب می ‏کند و هواپرست ها و پول پرست ها و منافق ها را از خویش طرد می‏ کند . 
شخصیت جنایت ، جانیان را به دور خویش جمع می‏ کند و نیکان را از خود دفع می‏ کند .


(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص 27 و 28)

۰۸
خرداد

سایر شخصیت های جهان با مرگشان همه چیزها می‏ میرد و با جسمشان در زیرخاک ها پنهان می‏ گردد اما مردان حقیقت خود می‏ میرند ولی مکتب و عشق ها که بر می‏ انگیزند با گذشت قرون تابنده تر می‏ گردد.

(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، ص29)

تاریخ افراد سر از پا نشناخته زیادی را می‏ شناسد که بی‏ اختیار جان خود را در راه مهر علی فدا کرده‏ اند . این جاذبه را در کجا می‏ توان یافت ؟ گمان‏ نمی ‏رود در جهان نظیری داشته باشد .

علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد ، دشمنانی که از نام او به خود می‏ پیچیدند . علی از صورت یک فرد بیرون است و به صورت یک مکتب موجود است ، و به همین جهت گروهی را به سوی خود می‏ کشد و گروهی را از خود طرد می‏ نماید . آری علی شخصیت دو نیروئی‏ است .(همان کتاب ، ص31)