مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت
۲۲
تیر

پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام پوشش و آرایش

یکی از مباحث مهم فقهی که مورد نیاز آحاد افراد جامعه می‌باشد احکام «پوشش و آرایش» است. «پوشش» یک امر طبیعی برای انسان‌ها و از ممیزات او نسبت به دیگر موجودات است. «آرایش» هم رفتاری است که از تمایل انسان به خودآرایی نشئت می‌گیرد. اسلام در احکامی که در مورد پوشش و آرایش وضع کرده، این دو مسئله را نظام‌مند کرده به‌گونه‌ای که شخصیت وزین و مطلوب را برای آقایان و بانوان حفظ کند.

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (KHAMENEI.IR) چندی پیش اعلام کرد به پرسش‌های شرعی مخاطبان درباره‌ی احکام پوشش و آرایش پاسخ می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین فلاح‌زاده -عضو دفتر استفتائات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و رئیس مرکز موضوع‌شناسی احکام فقهی- به پرتکرارترین سؤالات مطابق با فتاوای حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای پاسخ داده است که متن پاسخ‌ها همزمان با ۲۱ تیرماه، روز عفاف و حجاب منتشر شده است.

و شما می توانید آن را دریافت نمایید.

پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره احکام پوشش و آرایش




۲۱
تیر

یاد و خاطره شهدای عفاف و حجاب در قیام مسجد گوهر شاد گرامی باد ...

واقعه قیام خونین مسجد گوهرشاد با 2000 شهید و مجروح اتفاق کم نظیر و ظرفیت بزرگی برای روحیه دین باوری و تقویت ملی و اسلامی حجاب و عفت و غیرت مردمان این سرزمین است.



قیام گوهرشاد را می‌توان تقابل روحانیت مشهد با مظاهر بی‌دینی و مذهب زدایی رضاخان تفسیر کرد.

با تثبیت پایه های سلطنت پهلوی، رضاخان که قدرت مطلقه را در دست داشت سعی کرد با پیاده کردن آنچه که او خود پیشرفت و تعالی جامعه می‌خواند از دول اروپایی و غربی عقب نماند. وی آغاز ترقی مردم ایران را در ظاهر شدن زنان در جامعه و بی حجابی آن ها دانست و پس از سفری که به ترکیه داشت، سعی کرد با تمسک به دوستانش (کمال آتاتورک و امان الله خان پادشاه افغانستان) در این راه گام بردارد. چنان چه مهدی قلی خان هدایت، در کتاب «خاطرات و خطرات»، کشف حجاب در ایران را سوغات [سفر رضا شاه به] آنکارا می ‌داند.

اجرای کشف حجاب در ایران که مردم پای بند به مذهب و سنتهای دینی بودند موجی از مخالفت را به همراه داشت. انتشار خبر برپایی جشن شیراز و ضرب و شتم حسام الدین فال اسیری از علمای آنجا و همچنین تبعید دو تن از روحانیون تبریز، آیت الله حسین قمی مرجع خطه خراسان را بر آن داشت تا جهت ممانعت از اجرایی شدن کشف حجاب در ایران به تهران عزیمت و با شخص رضاخان ملاقات کند.

محاصره شدن ایشان در باغ سراج الملک شهرری، باعث ناراحتی بیت ایشان و مردم مشهد گردید. ورود شیخ محمد تقی بهلول به مشهد و اطلاع یافتن او از وقایع باعث شد تا طی سخنانی در حرم رضوی مردم را به حمایت از آیت ا... قمی فراخواند. سخنان او هر چند باعث شد تا برای مدت زمان کوتاهی در یکی از اتاق های حرم زندانی گردد اما مردم به خروش آمده در اقدامی وی را آزاد ساختند و او هم آن ها را به گسترش تحصن فراخواند.

اولین یورش ماموران نظامی صبح جمعه مورخه 19/4/1314 ه.ش، به وقوع پیوست زمانی که ماموران با محاصره کردن مسجد گوهرشاد مانع از ورود مردم به داخل مسجد شدند. هر چند به ادعای خود بهلول، او طی ملاقات با عده ای از دولتیان و روحانیون مشهد به توافق نسبی رسیدند اما در عمل کاری از پیش نرفت. کشتار اولیه مردم هشت تن از علما را بر آن داشت تا طی تلگرافی به رضاشاه از او بخواهند تا با عدم اجرای کشف حجاب به این غائله خاتمه دهد، اما او بی اعتنا به این مساله مجوز ورود سربازان به حرم و حتی تیراندازی بسوی مردم را صادر کرد.

با عقیم ماندن رایزنی های آیات عظام شیخ مرتضی آشتیانی، حسین فقیه سبزواری و نهاوندی با مقامات دولتی، یورش نظامیان به متحصنین حرم رضوی در روز یکشنبه 21/4/1314 ه.ش، به وقوع می پیوندد. در نتیجه این حمله مقاومت مردم بی دفاع درهم شکسته، تعداد زیادی زخمی و کشته می‌گردند.


با پایان یافتن قیام گوهرشاد، رژیم طی عملیاتی تعداد زیادی از علما و افراد دخیل را بازداشت، عده‌ای متواری و عده‌ای هم تبعید می‌گردند.

۱۶
تیر



امام رضا علیه السّلام فرمودند:

إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعا یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلى ما مَنَّ عَلَیهِم ؛

روز فطر از این رو عید قرار داده شد تا روز گردهمایى مسلمانان باشد، و در این روز گرد هم آیند و براى خدا به صحرا (فضایى باز) درآیند و خداوند را بر منّتى که بر آنها نهاده است ستایش و به بزرگى یاد کنند.

(من لایحضره الفقیه ، ج 1 ، ص 522)


امام على علیه السّلام فرمودند:

إنَّما هُوَ عِیدٌ لِمَن قَبِلَ اللّه ُ صِیامَهُ و شَکَرَ قِیامَهُ ؛

امروز (عید فطر) تنها عید کسى است که خداوند روزه اش را پذیرفته و شب زنده دارى اش را سپاس گزارده است .

(نهج البلاغه ، حکمت 428)
۱۶
تیر
خلفا سالها بود که نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مىخواند، اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. اما روش نماز خواندن به تدریج فرق کرده بود، سیره فرق کرده بود. (مثال خوبى است: نماز عید خواندن، کتاب اللَّه و سنّت رسول اللَّه است اما چگونه نماز خواندن، سیره است.)
کم کم دربارهاى خلفا مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود، دربارهاى خیلى مجلّل. لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانههاى طلا و نقره بود.

خلیفه وقتى مىخواست به نماز عید بیاید، با جلال و شکوه خاص و با هیمنه سلطنتى مىآمد. خودش سوار بر اسبى که گردنبند طلا یا نقره داشت مىشد و شمشیرى زرّین به دست مىگرفت، سپاه نیز از پشت سرش مىآمد، درست مثل اینکه مىخواهند رژه نظامى بروند. بعد مىرفتند به مصلّى، دو رکعت نماز مىخواندند و برمىگشتند.مأمون به حضرت رضا اصرار داشت که مىخواهم نماز عید فطر را شما بخوانید.

امام فرمود: من از اول با تو شرط کردم که فقط اسمى از من باشد و من کارى نکنم. نه آقا! من خواهش مىکنم. شما از نماز هم ابا مىکنید؟! این که یک کار مربوط به مردم نیست که بگویید پاى ظلمى در کار مىآید. لااقل همین یک نماز را شما بخوانید.

در اینجا حضرت جملهاى مىگوید نظیر جمله امام حسین و نظیر جمله على علیه السلام در جریان بیعت بعد از عمر.

فرمود: من به یک شرط حاضرم؛ من نماز مىخوانم اما با سیره جدّم و پدرم، نه با سیره شما.

مأمون با آنهمه زرنگى که داشت (از نظر خودش) احمق شد. گفت: بسیار خوب، به هر سیره و روشى که مىخواهید بخوانید. فکر مىکرد غرض این است که کارى را به عهده حضرت رضا گذاشته باشد تا مردم بگویند پس امام رضا عملًا هم قبول کرد.

در روز عید فطر، امام رضا علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: لباسهاى عادى بپوشید، پاها را برهنه کنید، دامن عباها و آستینهایتان را بالا بزنید و ذکرهایى را که من مىگویم شما هم بگویید. حالتتان حالت خشوع و خضوع باشد. ما داریم به پیشگاه خدا مىرویم، توجهتان به خدا باشد. ذکرها را که مىگویید، خدا را درنظر بگیرید.

امام* عمامهاش را به شکلى که پیغمبر مىبست بسته است، لباسش را به شکلى که پیغمبر مىپوشید پوشیده است، عصا به شکل پیغمبر به دست گرفته، پاهایش را برهنه کرده، با یک حالت خضوع و خشوعى! از همان داخل منزل که بیرون مىآمد، با صداى بلند شروع کرد به گفتن

«اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکرُ عَلى ما اوْلانا».

سالهاست که مردم این ذکرها را درست نشنیدهاند. کسانى که همراه حضرت بودند، وقتى آن حال الهى حضرت را دیدند که منقلب شده، خودش را در حضور پروردگارش مىبرد و اشکهاى مبارکش جارى است، با حالت خضوع و خشوع، با معنویت تمام و در حالى که اشکهایشان جارى بود فریاد کردند:

«اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ عَلى ما هَدانا وَ لَهُ الشُّکرُ عَلى ما اوْلانا».

حضرت مىگوید و اینها تکرار مىکنند، تا آمدند نزدیک درب منزل. صدا بلندتر مىشد. مأمون، فرماندهان سپاه و سران قبایل را فرستاده که بروید پشت سر على بن موسى الرضا نماز عید فطر بخوانید. اینها به سیره سالهاى پیش خلفا، خودشان را آرایش و مجهز کرده و لباسهاى فاخر پوشیدهاند، اسبهاى بسیار عالى سوار شده و شمشیرهاى زرّین به کمر بسته و دم درب ایستادهاند که حضرت رضا با همان جلال و هیبت دنیایى و سلطنتى بیرون بیاید. یکمرتبه حضرت با آن حال بیرون آمد. در میان آنها ولوله پیچید و بىاختیار خودشان را از روى اسبها پایین انداختند و اسبها را رها کردند.

تاریخ مىنویسد: چون مىبایست پاها برهنه باشد و آنها چکمه به پا داشتند و چکمه نظامى را به زودى نمىتوان بیرون آورد، هرکس دنبال چاقو مىگشت که زود چکمه را پاره و پاهایش را لخت کند. اینها نیز دنبال حضرت به راه افتادند. کم کم صداى هیمنه «اللَّهُ اکبَر» شهر مرو را پر کرد. مردم ریختند روى پشت بامها و به تدریج ملحق شدند. در مردم نیز روح معنویت موج مىزد. حضرت مىفرمود: «اللَّهُ اکبَر»، این شهر یکپارچه فریاد مىزد:

«اللَّهُ اکبَر».

هنوز از دروازه شهر بیرون نرفته بودند که جاسوسها به مأمون خبر دادند که اگر این قضیه ادامه پیدا کند، تو مالک سلطنت نیستى. سربازها ریختند که نه آقا! زحمتتان نمىدهیم، خیلى اسباب زحمت شد، خواهش مىکنیم برگردید.

این، معنى روش است. مأمون هم در این مورد به کتاب اللَّه و سنّت رسول اللَّه عمل مىکرد (نماز عید فطر جزء کتاب اللَّه است) اما همان نماز، روشى پیدا کرده بود که بى محتوا و بىحقیقت شده بود.

حضرت رضا فرمود: من حاضرم نماز را بخوانم اما با روش جدّم و پدرم، نه با روش جدّ و پدر تو.

کتاب سیره معصومین، انتشارات بینش مطهر

۰۱
تیر

 سه عامل اساسی در قیام امام حسین دخالت داشته است . هر کدام از این سه‏ عامل را که ما در نظر بگیریم می‏ بینیم در زمان امام حسن به شکل دیگر است‏ .

*** عامل اول که سبب قیام امام حسین شد این بود که حکومت ستمکار وقت از امام حسین بیعت می‏ خواست ...از نظر این‏ عامل ، امام حسین جوابش فقط این بود : نه ، بیعت نمی‏ کنم ، و نکرد . جوابش منفی بود . امام حسن چطور ؟ آیا وقتی که قرار شد با معاویه صلح‏ کند ، معاویه از امام حسن تقاضای بیعت کرد که تو بیا با من بیعت کن ؟ )بیعت یعنی قبول خلافت ( نه ، بلکه جزء مواد صلح بود که تقاضای بیعت‏ نباشد و ظاهرا احدی از مورخین هم ادعا نکرده است که امام حسن یا کسی از کسان امام حسن یعنی امام حسین ، برادرها و اصحاب و شیعیان امام حسن آمده‏ باشد با معاویه بیعت کرده باشد . ابدا صحبت بیعت در میان نیست . بنابر این مسئله بیعت که یکی از عواملی بود که امام حسین را وادار کرد مقاومت شدید بکند ، در جریان کار امام حسن نیست .

۰۱
تیر

(ازکتاب سیری در سیره ائمه اطهار، شهید مرتضی مطهری، فصل دوم : صلح امام حسن علیه السلام)

 مواد قرار داد را به این شکل نوشته ‏اند :

. 1 حکومت به معاویه واگذار می ‏شود بدین شرط که به کتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره خلفای شایسته عمل کند .

 در اینجا لازم است مطلبی را عرض کنم : امیرالمؤمنین یک منطقی‏ دارد و آن منطق این است که می‏ گوید من به خاطر اینکه خودم خلیفه باشم یا دیگری ، با اینکه خلافت حق من است قیام نمی‏ کنم ، آن وظیفه مردم است ، من آن وقت قیام می‏ کنم که آن کسی که خلافت را بر عهده گرفته است کارها را از مجرا خارج کرده باشد ، در نهج البلاغه است : « و الله لاسلمن ماسلمت‏ امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة ». یعنی مادامی که‏ ظلم فقط بر شخص من است که حق مرا از من گرفته ‏اند ، و منهای این سایر کارها در مجرای خودش است ، من تسلیمم ، من آن وقت قیام می‏ کنم که کارهای‏ مسلمین از مجرا خارج شده باشد .

این ماده قرار داد این است [ و در واقع ] امام حسن این چنین قرار داد می‏ بندد : مادامی که ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم کرده‏ اند ولی آن غاصب متعهد است که امور مسلمین را در مجرای صحیح اداره کند من‏ به این شرط حاضرم کنار بروم.

۳۱
خرداد

ولادت دومین ستاره آسمان امامت و ولایت ،

کریم اهل بیت ،

امام حسن مجتبی علیه السلام

مبارک باد!



چرا امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد؟

آیا اگر امام حسین علیه السلام به جای امام حسن علیه السلام بود با معاویه صلح می کرد؟ یا برعلیه او قیام می کرد؟

مسئله صلح امام حسن ، هم در قدیم مورد سؤال و پرسش بوده و هم در زمان های بعد ، و بالخصوص در زمان ما بیشتر این مسئله مورد سؤال و پرسش‏ است که چگونه شد امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کرد ؟ مخصوصا که‏ مقایسه‏ ای به عمل می‏ آید میان صلح امام حسن با معاویه و جنگیدن امام حسین‏ با یزید و تسلیم نشدن او به یزید و ابن زیاد . به نظر می‏رسد برای کسانی‏ که زیاد در عمق مطلب دقت نمی کنند این دو روش متناقض است ، و لهذا برخی گفته ‏اند اساساً امام حسن و امام حسین دو روحیه مختلف داشته ‏اند و امام حسن طبعا و جنسا صلح طلب بود بر خلاف امام حسین که مردی شورشی‏ وجنگی بود .

... اگر در کربلا به جای امام حسین امام حسن می ‏بود جنگی واقع‏ نمی‏ شد و مطلب به شکلی خاتمه می ‏یافت ؟ یا این مربوط به شرایط مختلف‏ است ، شرایط در زمان امام حسن یک جور ایجاب می‏ کرد ، و در زمان امام‏ حسین جور دیگری .

حال وارد شرایط زمان امام حسن و شرایط زمان امام حسین بشویم ، ببینیم‏ که آیا دو جور شرایط بوده است که واقعا اگر امام حسن به جای امام حسین‏ بود کار امام حسین را می‏ کرد و اگر امام حسین هم بجای امام حسن بود کارامام حسن را می‏ کرد ، یا نه ؟ مسلم همین طور است .

فقط نکته‏ ای عرض بکنم‏ و آن این که اگر کسی بپرسد آیا اسلام دین صلح است یا دین جنگ ؟ ما چه‏ باید جواب بدهیم ؟

به قرآن رجوع می‏ کنیم . می‏ بینیم در قرآن ، هم دستور جنگ رسیده و هم دستور صلح . آیات زیادی راجع به جنگ با کفار و مشرکین‏ داریم : « و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا »( بقره /190 ) ، و آیات دیگری . همچنین است در باب صلح : « و ان جنحوا للسلم فاجنح لها »( انفال/61) . اگر تمایل به سلم و صلح نشان دادند ، تو هم تمایل نشان بده . یک جا می‏ فرماید : « و الصلح خیر »( نساء/128 ) . و صلح بهتر است .

پس اسلام دین‏ کدامیک است ؟ اسلام نه صلح را به معنی یک اصل ثابت می ‏پذیرد که در همه‏ شرایط [ باید ] صلح و ترک مخاصمه [ حاکم باشد ] و نه در همه شرایط جنگ‏ را می‏ پذیرد و می‏ گوید همه جا جنگ . صلح و جنگ در همه جا تابع شرایط است‏ ، یعنی تابع آن اثری است که از آن گرفته می‏شود . مسلمین چه در زمان‏ پیغمبر ، چه در زمان حضرت امیر ، چه در زمان امام حسن و امام حسین ، چه‏ در زمان ائمه دیگر ، و چه در زمان ما ، در همه جا باید دنبال هدف خودشان‏ باشند ، هدفشان اسلام و حقوق مسلمین است ، باید ببینند که در مجموع شرائط  و اوضاع حاضر ، اگر با مبارزه و مقاتله بهتر به هدفشان می‏ رسند ، آن راه‏ را پیش بگیرند ، و اگر احیانا تشخیص می‏ دهند که با ترک مخاصمه بهتر به‏ هدفشان می‏ رسند ، آن راه را پیش بگیرند .

اصلا این مسئله که جنگ یا صلح ؟ هیچکدامش درست نیست . هر کدام مربوط به شرائط خودش است .

برای امام و پیشوای مسلمین‏ ، در یک شرایط خاصی جایز است - و احیانا لازم و واجب است - که قرار داد صلح امضاء کند ، همچنانکه پیغمبر اکرم رسما این کار را در موارد مختلف انجام داد ، هم با اهل کتاب در یک مواقع معینی قرار داد صلح‏
امضا کرد و هم حتی با مشرکین قرار داد صلح امضا کرد ، و در مواقعی هم‏ البته می‏ جنگید .


        (کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، شهید مرتضی مطهری، خلاصه شده ازفصل دوم : صلح امام حسن علیه السلام)


تفاوت های شرایط زمان امام حسن ( ع ) و شرایط زمان امام حسین ( ع  : (

۲۸
خرداد


۲۷
خرداد

طبیب خودتان باشید. بهترین کسی که می‌تواند بیماری ما را تشخیص دهد خودمان هستیم. بیاورید روی کاغذ،بنویسید «حسد». بنویسید «بخل». بنویسید «بدخواهی برای دیگران»؛ وقتی کسی به خیری می‌رسد ما ناراحت می‌شویم. بنویسید «تنبلی در کار». بنویسید «بی اعتنایی به وظایف». بنویسید «علاقه شدید به خود».
ماه رمضان فرصتی است که یکی یکی این بیماری‌ها را تا آن جایی که بشود بشناسیم و بعد آن‌ها را برطرف کنیم.


                                         


 ____________________________________________________________

*توصیه های اخلاقی رهبر معظم انقلاب برای رسیدن به خدا
۲۵
خرداد