مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

۹۷ مطلب با موضوع «یاد ایام (مناسبت ها)» ثبت شده است

۱۸
شهریور

      دَحوُ الارض



بیست و پنجم ماه ذی القعده روز دحوالارض است. دحوالارض را چنین معرفی می کنند "روزی که زمین از زیر کعبه کشیده و گسترانیده شد."

گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گسترانده شدن زمین در وهله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضح تر این موضوع این است که گفته شود :

پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته و خداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد ، اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود . این واقعه نشان دهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است .

در واقع دحوالارض روز شروع حیات بخشی خداوند به جهان خاکی است که توجه به آن در روایات و تعیین اعمال خاص همچون روزه ، عبادت ، دعا و غسل واهتمام به آن از سوی معصومین (ع) نشانگر عنایت حضرت حق به این روز با برکت است .

تعبیر به اینکه "در روز دحو الارض رحمت خدا منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز، اجر بسیار است" و امثال آن ، مومنین را بر انجام مستحبات مخصوص این روز ترغیب می نماید . درباره روزه این روز آمده است :

روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است .

روزه این روز کفاره گناهان هفتاد سال است .

برای روزه دار این روز هرکه و هرچه در میان آسمان و زمین است استغفار می کند و ...

روایت است که امام رضا علیه السلام فرموده اند: درشب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع)متولد شده اند. و نیز در این روز رسول خدا صلى الله علیه و آله ، به قصد حجة الوداع از مدینه به همراه یکصد و چهار هزار یا یکصد و بیست و چهار هزار نفر از راه شجره به مکه عزیمت نمودند که حضرت فاطمه (ع ) و تمامى زوجات آن حضرت نیز ایشان را همراهی می کردند .

و نیز در روایتی است که در این روز قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام خواهد نمود .

۰۳
شهریور

ولادت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام هشتمین خورشید ولایت و امامت

بر همه ی مسلمانان مبارک باد!

جاری عطوفت (ویژه‌نامه)


امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ایمان، یک درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است، و به فرزند آدم، چیزی بالاتر از یقین داده نشده است.

تحف العقول، ص 469.

نقل است که:

روزی امام رضا علیه السلام با بزرگان ادیان مختلف مناظره داشتند و سخنان زیادی بین امام علیه السلام و حاضران رد و بدل می‌شد، جمعیت زیادی در آن مجلس حاضر بودند. زمانی که ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. یکی از حاضران که عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نکن که دلم آزرده می‌شود شاید اگر سخنانتان را ادامه دهی مسلمان شوم . ایشان فرمودند نماز می‌خوانیم و برمی‌گردیم امام برخاستند و نماز خواندند.

عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 172.

این زمینی ها:

شهید محمد بروجردی

در طول مسافرت هایی که با محمد داشتیم هرگاه در راه صدای اذان به گوشش می رسید هر جا بود ماشین را پارک می کرد و همانجا نمازش را به جا می آورد ... بارها به ایشان گفتم: حالا که مقصد نزدیک است نمازتان را شکسته نخوانید بگذارید وقتی به منزل رسیدیم نمازتان را کامل بخوانید و او در جواب می گفت: حالا که موقع اذان است نماز می خوانم شاید به منزل نرسیدیم. اگر رسیدیم دوباره کامل می خوانیم... (راوی:همسر شهید)

از : http://taa-aseman.blogfa.com

۲۷
مرداد

دهه ی کرامت، 10 روز نخست ماه ذی العقده است که با سالروز ولادت حضرت معصومه(س) آغاز می شود و تا سالروز میلاد امام رضا(ع) ادامه دارد. این دهه ی مبارک یادآور بسیاری از نکته های متعالی و مفاهیم ارزشمند در دین مبین اسلام است. فرصتی شایسته که لطیف ترین علایق، مهر و وفای بی همتای یک خواهر نسبت به مقام شامخ و والای برادر خویش را نشان می دهد. 


آغاز دهه ی کرامت مبارک


کرامت به معنای بزرگواری است و اصل کرامت در روایات ائمه معصومین(ع) ملاک دینداری انسان ها شناخته می شود، آنچنان که حضرت محمد(ص) فرمودند: «بزرگواری مرد همان دین او است.»

دلیل همزمانی دهه ی کرامت با ولادت با سعادت امام هشتم(ع) و حضرت معصومه(س)، کرامت و بزرگواری این بزرگواران و حضور پربرکت آنان در ایران اسلامی است. 

دهه ی کرامت هنگامه ای ارزشمند برای مردمان این مرز و بوم به شمار می رود تا از برکات و آثار گرانبهای هجرت بزرگان دین اسلام به این سرزمین بهره مند شوند. 

اکنون در آستانه ی میلاد زینت بخش مهد اسلام، حضرت معصومه (س) مسلمانان غرق در شادی و سرورند. انسانی فرهیخته و والامقام همچون حضرت معصومه(س) که پیروان راستین خاندان اهل بیت(ع) سال ها در انتظار میلاد این بزرگوار بودند زیرا پیش تر امام صادق(ع) بشارت آمدنش را داده بود. بانویی که به نقل از امام ششم(ع) با شفاعت او تمامی شیعیان وارد بهشت خواهند شد. 

حضرت فاطمه معصومه(س) در یکم ذی القعده 173 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر(ع) امام هفتم شیعیان و مادر پاکدامنش نجمه(س) از پرهیزگارترین بانوان عالم بود.

امام رضا(ع) به دلیل سرشت پاک این بانوی ارجمند، ایشان را معصومه می خواند و از دیگر لقب های وی می توان به کریمه اهل بیت، طاهره، رشیده، تقیه، رضیه، مرضیه، سیده صدیقه، سیده رضیه مرضیه، سیده نساء العالمین، محدثه و عابده اشاره کرد. 

هنگامی که کریمه اهل بیت(س) 10 سال داشت، پدر بزرگوارش که پیوسته در زندان هارون الرشید به سر می برد، به شهادت رسید و از آن پس با تربیت و مراقبت برادرش امام رضا(ع) رشد و پرورش یافت.

بانوی فضل و کرامت در معیارهای ارزشی اسلام پیشتاز بود و در علم، کمال، تقوا و قداست جایگاه ارزشمندی داشت. حضرت معصومه(س) در راه اثبات ولایت گام های بسیاری برداشت و با نقل روایت های بسیار درباره ی پیشوایی امام علی (ع) به اثبات ولایت ایشان و دیگر امامان معصوم(ع) پرداخت.

امام هشتم شیعیان در وصف مقام و منزلت این بانوی بزرگوار فرموده است: «فردی که حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا زیارت کرده است.» 

حضرت معصومه(س) یک سال پس از هجرت تبعید گونه ی امام رضا (ع) به مرو و مشهد، در 201 هجری قمری برای دیدار برادر و نشر پیام ولایت به همراه عده ای از نزدیکان خود از حجاز راهی خراسان شد اما در میانه ی راه و پس از رسیدن به شهر ساوه با مخالفان اهل بیت(ع) که از پشتیبانی ماموران حکومت برخوردار بودند، روبرو شد و جنگی نابرابر به راه افتاد. در این واقعه تعداد زیادی از همراهان آن حضرت به شهادت رسیدند.

ایشان در این میان به دلیل بیماری، توان ادامه ی مسیر را به سمت مشهد نداشت بنابراین به همراه تعداد کمی از یارانش به طرف قم حرکت کرد و پس از استقبال مردم این شهر، برای استراحت به منزل موسی بن خزرج از شیفتگان اهل بیت(ع) رفت و مدتی در آنجا ماند، اما پس از تحمل 17 روز بیماری این دیار فانی را ترک کرد و به دیدار حق شتافت.

روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(س) به پیشنهاد فرهنگسرای دختران و تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی در 1385 هجری خورشیدی به عنوان روز دختران نامگذاری شد تا گوهرهای پاک سرشت این سرزمین اسلامی با الگو گرفتن از کریمه ی اهل بیت(ع) و به کار گیری توانایی ها و استعدادهای خود به عنوان یک زن مسلمان نقش موثرتری را در خانواده و جامعه ایفا کنند.

 

منبع : خبرگزاری ایرنا
۲۷
مرداد

دعوتنامهA4


۲۷
مرداد

تولد نور

آغاز ماه ذیقعده برای حضرت کاظم و حضرت رضا (علیهم السلام) و دودمان نبوت، پیام آور شادی و پایان یک انتظار طولانی است. زیرا حضرت نجمه (سلام الله علیها) فرزندی جز حضرت رضا (علیه السلام) نداشت. مدتها پس از ایشان صاحب فرزندی نشد (حضرت رضا (علیه السلام) در سال 148 ه ق و حضرت معصومه (سلام الله علیها) در سال 173، یعنی با 25 سال فاصله متولد گردید) امام صادق (علیه السلام) نیز به ولادت چنین بانویی بشارت داده بود. روزی که حضرت معصومه (سلام الله علیها) دیده به جهان گشود، برای حضرت نجمه (سلام الله علیها) و حضرت رضا (علیه السلام) و پدر بزرگوارشان، روز شادی و سرور و وصف ناپذیری بود چرا که دختری از آسمان ولایت و امامت، طلوع کرده بود که قلبها را جلا می داد و چشمها را روشن می کرد و کانون مقدس اهل بیت (علیهم السلام) را گرم می نمود.

آن روز انتظار به سر آمد و حضرت معصومه (سلام الله علیها) در مدینه منوره در ماه ذیقعده سال 173 ه ق متولد گردید. و او فروغی بود از کوثر و گُلی تابناک از گلشن آل محمد (صلی الله علیه و آله) که جهان مُلک و ملکوت را صفایی دیگر بخشید.


نام گذاری


نامگذاری در شریعت اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است. در روایات فراوانی انتخاب نام نیکو از وظایف والدین شمرده شده است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) امر می فرمود، افرادی که نام نکوهیده دارند نامشان را تغییر دهند. ائمه (علیهم السلام) به جهت مقام و منزلت بسیار رفیعی که برای حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) قائل بودند به نامِ مقدس «فاطمه» احترام فوق العاده ای ابراز می کردند.

هنگامی که امام صادق (علیه السلام) مطلع شدند که یکی از اصحابشان به نام «سکونی» اسم دخترش را «فاطمه» نهاده، فرمود:

«آه، آه، آه» حالا که او را فاطمه نام نهادی، به او ناسزا نگو و او را کتک نزن.


نگاهی گذرا به اسامی فرزندان ائمه (علیهم السلام) نشان می دهد که همه امامان یک یا چند دخترشان را به نام «فاطمه» نامیده اند. حضرت علی (علیه السلام) که نام مادر و همسرش فاطمه بود یکی از دخترانش را نیز «فاطمه» نامیده اند.

برخی از امامان بیش از یک دختر را «فاطمه» نام نهاده اند، که از آن جمله حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) که حداقل نام دو تن از دخترانشان را «فاطمه» نهاده اند.

از سویی ابن جوزی، دانشمند معروف اهل تسنن در قرن هفتم، به هنگام شمارش فرزندان حضرت کاظم (علیه السلام) از چهار دختر آن حضرت به نام «فاطمه» یاد کرده است:

1- فاطمه کبری 2- فاطمه وُسطی 3- فاطمه صغری 4- فاطمه اُخری

علامه مجلسی نیز از «فواطم اربعه» یاد کرده است.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) همانا فاطمه کبری است که چون نگینی شهر قم را آراسته است.

فاطمه صغری مشهور به «بی بی هیبت» در آذربایجان شوروی در جنوب «بادکوبه» مدفون است.

گفته می شود که «فاطمه وسطی» در اصفهان مدفون است و برخی تصور کرده اند که «زینبیه» موجود در اصفهان مربوط به ایشان است. هر چند که حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) دختری به نام زینب داشته باشد جای تردید است. فاطمه اخری ملقب به «فاطمه طاهره» در رشت مدفون است که در این شهر به خواهر امام مشهور است.


بنیاد پاک


حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد و پارسایی و تقوا و راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و یاد خدا از صفات تبار پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، پدران این خاندان همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت بودند و هر یک در انتخاب همسر و تربیت فرزند، توجه کافی مبذول می داشتند، همانگونه که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) خدیجه کبری را به همسری برگزید تا به تربیت فرزندانش همت گمارد. او نخستین ایمان آورندگان به اسلام شد و شخصیت ملکوتی همچون حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را پرورش داد. ائمه طاهرین (علیه السلام) نیز به پیروی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در انتخاب همسر نهایت دقت را به عمل آوردند، تا فرزند معصومی که پس از آنها به امامت می رسد از مادری پاکدامن و پارسا متولد شود، امام کاظم (علیه السلام) نیز از این اصل پیروی نمود.


مادر حضرت معصومه (سلام الله علیها)


حُمیده مادر بزرگوار امام کاظم (علیه السلام) از مهاجران مغرب بود و به پیشنهاد امام باقر (علیه السلام) به همسری فرزندش امام صادق (علیه السلام) درآمده بود امام صادق (علیه السلام) درباره مقام والای همسرش که مادر امام کاظم (علیه السلام) شد می فرماید:

حُمیده مانند شمش طلای خالص، از ناپاکی ها و ناخالصی ها، پاک است. فرشتگان او را همواره نگهداری کردند تا به من رسید، به خاطر کرامتی که خدا نسبت به من و حجت پس از من (فرزندش امام کاظم (علیه السلام)) عنایت فرمود.

حُمیده بانویی آگاه و محدّثه بود و احادیثی را که از امام صادق (علیه السلام) و دیگران شنیده بود همچون یک راوی مورد اعتماد به مردم نقل می کرد و در واقع یکی از اساتید مجامع علمی بانوان در عصر امام صادق (علیه السلام) محسوب می شد. وی در حوزه آموزشی خویش با دختری از اهالی مغرب به نام «نجمه» آشنا شد. نجمه علوم اسلامی را از همسر امام صادق (علیه السلام) فرا می گرفت و نشانه های عقل و هوشیاری و ایمان به خدا از رفتار و سیره عملی وی مشهود بود.

حُمیده می گوید: روزی که نجمه به خانه ما راه یافت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در عالم خواب دیدم که به من فرمود: (ای حمیده، نجمه را به پسرت موسی (علیه السلام) ببخش و همسر او کن، همانا به زودی بهترین فرد روی زمین از او متولد م شود. من به این دستور عمل کردم و نجمه را همسر فرزندم امام کاظم (علیه السلام) نمودم و از او حضرت امام رضا (علیه السلام) به دنیا آمد. پس از آنکه خانه حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) در مدینه با تولد این دختر، عطری تازه یافت امام هفتم، فرزند را در آغوش گرفت و پس از آنکه در گوش وی اذان و اقامه گفت، او را فاطمه نامید. نجمه، بانوی پرهیزگاری که تقدیر الهی او را از قبایل شمال آفریقا به خانه امام هفتم (علیه السلام) آورده بود، از شادی در پوست خود نمی گنجید. چرا که او، پس از افتخارِ مادری علی بن موسی الرضا (علیه السلام) اینک با ولادت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، افتخار و شرافتی افزون یافت.

او هم مثل بسیاری از مردم مدینه، این بشارت امام صادق (علیه السلام) را شنیده بود که در خانه پسرش (موسی بن جعفر (علیه السلام)) دختری به نام فاطمه متولد خواهد شد که شیعیان با شفاعتش، به بهشت می روند.


خاستگاه تربیتی


فاطمه (سلام الله علیها) در خانواده ای که همگی از دانایان، فرزانگان و پرهیزگاران عصر خویش بودند، تحت تربیت و ولایت پدر و مادر و برادر معصومش، دانش آموخت و به حدیث و سنّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) تسلط یافت.

شش ساله بود که پدر بزرگوارش به دستور هارون الرشید، دستگیر و به عراق تبعید و زندانی شد و او به خانه برادر دلسوزش امام رضا (علیه السلام) منتقل گردید تا غم دوری پدر را کمتر احساس کند. به سال 183 ه ق ده ساله بود که خبر شهادت پدر را شنید.

او و دیگر فرزندان موسی بن جعفر (علیه السلام) به خاطر سختگیری های شدید عباسیان نسبت به فرزندان امیر المؤمنین (علیه السلام) هرگز نتوانستند در شهادت پدر و پیشوای خویش، مجلس سوگواری برگزار کنند و آشکارا بگریند.

در تمامی این سالها، تنها پناه فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، برادر مهربانش امام رضا (علیه السلام) بوده در پنج سال فتنه و جنگی که از (سال 193 ه ق) بر سر جانشینی هارون بر پا بود، مدینه بیشترین خسارت را دید و باز هم سخت ترین فشارهای سیاسی و تنگناهای اقتصادی، متوجه امام رضا (علیه السلام) بود، تا مبادا به عنوان امام و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) قیام کند و سپاهی گرد آورد.

با به حکومت رسیدن مأمون (به سال 198) زندگی برای خانواده موسی بن جعفر (علیه السلام) دشوارتر گردید. تا جایی که سرانجام امام رضا (علیه السلام) با اکراه، به خواست مأمون تن دادند و جانشینی ظاهری، او را پذیرفتند.

وقتی امام هشتم (علیه السلام) را در شعبان 200 هجری از مدینه به خراسان می بردند، خانواده خویش را جمع نمود و به آنها فرمود: این آخرین دیدار ماست من دیگر حرم جدّم را نخواهم دید. و بدین سان، دیگر بار فاطمه معصومه (سلام الله علیها) به رنج دوری عزیزترین کَسِ خویش مبتلا گردید.

مسافری از مدینه


در آغازین ماههای سال 201 هجری، فاطمه معصومه (سلام الله علیها) که در اشتیاق برادر می سوخت از آزادی و امنیت نسبی به دست آمده استفاده کرد و با کاروان خراسان، عازم دیدار برادر گردید. اما چون کاروان به نزدیک ساوه رسید، بیماری سختی آن بانو را از ادامه سفر باز داشت. کاروانیان که به شرافت و منزلت، آن محدثه آل طاها آگاه و برخی از آنان، خویشان وی بودند، در ساوه توقف نمودند و در صددِ مداوای آن حضرت برآمدند، لیکن او که اندوه دوری از برادر، سخت ناتوانش ساخته بود و احساس می کرد که خزان عمر کوتاهش فرا رسیده است، از اطرافیان در مورد «قم» پرس و جو نمود، چرا که بارها در حدیثی از پدر و جدش شنیده بود ک «قم، حرم ما اهل بیت، آشیان آل محمد و پناهگاه شیعیان است، خاک آن مقدس است، اهل آن از ما هستند و ما از آنهاییم».

گفتند: تا قم، ده فرسنگ فاصله است. فرمودند: پس مرا به قم ببرید.

خبر حضور فاطمه معصومه (سلام الله علیها) در ساوه و بیماری ایشان به قم رسید. بزرگان شهر، از جمله موسی بن خزرج اشعری (صحابه امام رضا (علیه السلام) به سرعت به ساوه شتافتند تا آن حضرت را به قم دعوت کنند و در قم از ایشان مراقبت و پذیرایی نمایند.

قمی ها شبانگاه به ساوه رسیدند و بامدادان، پس از آنکه بانوان همراه و محارم حضرت، ایشان را در کجاوه نهادند، موسی خود، رسام ناقه را بر دوش و راه قم را در پیش گرفت و در قم نیز، در سرای خویش، میزبانی آن حضرت را عهده دار گردید.

مردم قم با شور و شادی از دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استقبال نمودند. خانه موسی بن خزرج محل آمد و شد و عیادت زنان و مردان دوستدار اهل بیت (علیه السلام) و محدثان و راویان حدیث و جویندگان حکمت و معنویت گردیده بود.




القاب کوثر نور


معصومه


لقب «معصومه» را امام هشتم به خواهر گرامی شان اعطاء فرمودند آنجا که می فرماید:

مَنْ زارَ الْمَعْصُومَةَ بِقمْ کَمَنْ زارَنی
هر کس حضرت معصومه (سلام الله علیها) را در قم زیارت کند همانند کسی که مرا زیارت کرده باشد.

همچنین لقب حضرت «معصومه» را می توان از رویای صادقه ای که توسط محقق بزرگواری چون علامه نوری نقل شده استنباط کرد. مطابق این نقل، خود حضرت معصومه (سلام الله علیها) فرمودند:

اَنَا الْمَعْصُومَةُ اُخْتُ الرِّضا (علیه السلام)
من معصومه خواهر امام رضا (علیه السلام) هستم.

کریمه اهل بیت


پدرِ بزرگوار مرحوم آیت اللّه العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، بسیار علاقمند بود که به هر طریقی شده، محل قبر شریف حضرت صدیقه طاهره را به دست آورد، برای این مقصود ختم مجرّبی انتخاب کرده،
چهل شب به آن مداومت نمود تا شاید به طریقی او را از محل قبر شریف حضرت زهرا (سلام الله علیها) آگاه فرمایند.
شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان استراحت کرد،
در عالم رؤیا به محضر مقدس حضرت باقر (علیه السلام) (یا حضرت صادق (علیه السلام)) مشرّف شد.
امام (علیه السلام) به ایشان فرمود:عَلَیْکَ بِکَریمَةِ اَهْلِ الْبَیْتِبر تو باد توسل به کریمه اهل بیت.
ایشان به تصور اینکه منظور امام (علیه السلام) از «کریمه اهل بیت» حضرت زهرا (سلام الله علیها) است عرضه داشت:بلی، قربانت گردم، من نیز این ختم را برای همین گرفتم که محل قبر شریف آن حضرت را به صورت دقیق تر بدانم و به زیارتش مشرف شوم.
امام (علیه السلام) فرمودند: منظور من قبر شریف حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم است. سپس اضافه فرمودند:به جهت مصالحی خداوند اراده فرموده است، که محل قبر شریف حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای همیشه از همگان مخفی باشد و لذا قبر حضرت معصومه را تجلی گاه قبر شریف حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار داده است.
اگر قرار بود قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) ظاهر باشد هر جلال و جبروتی که برای آن قبر شریف مقدّر بود، خداوند متعال همان جلال و جبروت را بر قبر مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) قرار داده است.
مرحوم مرعشی هنگامی که از خواب برخاست تصمیم گرفت که رخت سفر بر بندد و به قصد زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) رهسپار ایران شود.
او بلافاصله مهیای سفر شده با همه اعضای خانواده اش نجف اشرف را به قصد زیارت «کریمه اهل بیت» ترک نمود.

القاب دیگر


القاب دهگانه ای از آن بزرگوار نقل شده است که عبارتند از:

1- طاهره2- حمیده3- رشیده4- تقیّه5- نقیّه6- رضیّه7- مرضیّه8- سیّده9- اُخت الرضاء

در فرازی از زیارتنامه خطاب به حضرت معصومه (سلام الله علیها) آمده است:اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهَا الطّاهِرَةُ الحَمیدَةُ البَرَّةُ الرَّشیدَةُ، التَّقِیَّةُ الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُسلام بر تو ای پاک سرشت و پاک روش، ای ستوده، ای نیکوکار، ای بانوی رشد یافته و پاک و پاکیزه، ای بانوی شایسته و پسندیده.

در این فراز به هشت لقب از القاب حضرت معصومه (سلام الله علیها) تصریح شده که هر کدام بیانگر یکی از ابعاد وجودی و ارزشهای والای زندگی درخشان او است.

هر یک از این القاب و صفات ما را به مقامهای عالی و درجات ممتاز معنوی او رهنمون می سازد. شخصیتی که همه ابعاد، روش، منش، فکر و عمل او بر اساس پاکی، صداقت، شایستگی، تفکر و رشد دینی و عرفانی و مورد پسند خدا و رسول و امامان پی ریزی شده بود و در ایشان صفاتی متجلّی گردید که پیام آور مقام عصمت و طهارت اوست و هر یک چون آیینه نشان دهنده جمال و کمال ایشان می باشد.

راز ازدواج نکردن حضرت معصومه سلام الله علیها

با این که مسئله ازدواج از مستحبات اکید است و پیامبر فرمود:

«ما بنی فی الاسلام بناءٌ احب الی اللّه عزوجل و اعز من التزویج»؛ «در اسلام بنایی بر پا نشده که در پیشگاه خداوند دوست داشتنی تر و عزیزتر از ساختمان ازدواج باشد».

این سؤال طرح می شود که تا آن هنگام که حضرت رضا (علیه السلام) در مدینه بود و به خراسان هجرت نکرده بود حضرت معصومه (علیهاالسلام) حدود 27 سال عمر کرده بود، پس چرا ازدواج نکرد؟! در پاسخ به این سؤال می توان گفت: طبق وصیت امام کاظم (علیه السلام) ازدواج دختران امام کاظم (علیه السلام) به مشورت و اجازه امام رضا (علیه السلام) بستگی داشت؛ چرا که او به مصلحت خواهرانش آگاه تر از دیگران بود. گویا برای حضرت معصومه همسر مناسب و همتایی وجود نداشت؛ زیرا علاوه بر گفو دینی، کفو فرهنگی و معنوی نیز نقش به سزایی در ازدواج صحیح دارد، شاید بر همین اساس امام صادق (علیه السلام) فرمود: اگر خداوند متعال علی (علیه السلام) را برای فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نمی آفرید در سراسر زمین از حضرت آدم (علیه السلام) گرفته تا هر انسانی بعد از او همسر همتای مناسبی برای فاطمه (علیهاالسلام) پیدا نمی شد.

در این جا ذکر این نکته نامناسب نیست که مطابق پاره ای از مدارک غیر معتبر، مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) از حضرت معصومه (علیهاالسلام) خواستگاری کرد یا می خواست مقدمات خواستگاری را فراهم کند.مطلب دیگری که در این جا گفته شده است این که: حکومت اختناق و سراسر وحشت هارون آن چنان مردم را نسبت به نزدیک شدن به خاندان نبوت ترسانده بود که کسی جرأت نمی کرد تا با دختران آن ها ازدواج کند؛ زیرا داماد امام کاظم (علیه السلام) شدن به معنی اقدام به کاری خطرناک بود که موجب سلب امنیت می شد.
امام کاظم (علیه السلام) مدتها در زندان بود و همان جا به شهادت رسید و امام رضا (علیه السلام) نیز بر اساس اطلاعی که از آینده داشت ناگزیر بود که به خراسان هجرت کند. این امور نیز می تواند دلیل دیگری بر ترک ازدواج حضرت معصومه (علیهاالسلام) شده باشد.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

۱۴
خرداد

سالروز رحلت جان سوز بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام(ره)

را به همه ی آزادگان جهان تسلیت عرض می نمایم


افسران - یه عکس از امام خمینی برام بیار


امام خمینی از زبان شهید مطهری:

من بتدریج این امید در دلم زنده می شود که این انقلاب به ایران محدود نمی ماند ، هفت صد میلیون میلیون مسلمان را در بر خواهد گرفت و چه‏ افتخاری برای ایران خواهد بود که یک انقلاب اسلامی از ایران شروع بشود و تمام کشورهای اسلامی را زیر نفوذ خودش بگیرد ، که مطمئنا خواهد گرفت‏.

از قراری که به من اطلاع داده اند چند روز پیش ، کارتر به آیت الله‏ خمینی راجع به بختیار اخطار کرد که هر دو ابرقدرت بر روی این دولت‏ توافق دارند و شما حساب کار خودتان را بکنید اما این مرد بزرگ اعتنائی‏ باین تهدید نکرد من که قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل کرده ام ، باز وقتی که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم ، چیزهائی‏ از روحیه او درک کردم که نه فقط بر حیرت من ، بلکه بر ایمانم نیز اضافه‏ کرد وقتی برگشتم ،

دوستانم پرسیدند چه دیدی ؟

گفتم چهار تا " آمن " دیدم:

«آمن بهدفه» ، به هدفش ایمان دارد دنیا اگر جمع بشود نمی تواند او را از هدفش منصرف کند .

«آمن بسبیله» ، به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راهش داشت‏ .

«آمن بقوله» ، در میان همه رفقا و دوستانی که سراغ دارم احدی مثل ایشان به‏ روحیه مردم ایران ایمان ندارد بایشان نصحیت می کنند که آقا کمی یواش تر ، مردم دارند سرد می شوند ، مردم دارند از پای‏ در می آیند ، می‏ گوید نه مردم این جور نیستند که شما می گوئید من مردم را بهتر می شناسم و ما همگی می بینیم که روز به روز صحت سخن ایشان بیشتر آشکار می شود .

و بالاخره بالاتر از همه «آمن بربه» ، در یک جلسه خصوصی ایشان به من می گفت‏ فلانی این ما نیستیم که چنین می کنیم من دست خدا را به وضوح حس می کنم‏ آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می کند و در راه خدا قدم بر می دارد ، خدا هم به مصداق« ان تنصروا الله ینصرکم »بر نصرت او اضافه می کند یا آن چنان که در داستان اصحاب کهف مطرح می شود ، قرآن می‏ گوید آنها جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و باو اعتماد و تکیه‏ کردند ، خدا هم بر ایمانشان افزود آنها برای خدا قیام کردند و خدا هم دلهای آنها را محکم کرد .
این چنین هدایت و تاییدی را من به وضوح در این مرد می بینم او برای خدا قیام کرده و خدای متعال هم قلبی قوی باو عنایت کرده است که اصلا تزلزل و ترس در آن راه ندارد...

او که در راه خدا قدم‏ برداشته آنچه را قرآن وعده داده است به تجربه دریافته . قرآن وعده داده است که برای خدا قیام کنید ، برای خدا عمل کنید ، آن وقت عنایت خدا را می بینید اگر توی خانه ات بنشینی خدا را نمی بینی اگر ساکت باشی ، عنایت خدا را نمی بینی برای خدا حرکت کن‏ آنوقت است که خدا را و عنایت او را می بینی آدمی که بامید خدا و برای‏ خدا حرکت کرده ، از تهدید آمریکا ، حتی اگر شوروی را هم ضمیمه اش کنند ، هیچ ترسی به دل راه نخواهد داد.

در مورد این مرد بزرگ یکی دیگر ازخصوصیاتش را بگویم ، شاید شما باورتان نشود این مردی که روزها می نشیند و این اعلامیه های آتشین را می دهد ، سحرها اقلا یک ساعت با خدای خودش راز و نیاز می کند و آن چنان اشک هائی می ریزد که باورش مشکل است این مرد درست نمونه علی ( ع ) است درباره علی گفته اند که در میدان‏ جنگ به روی دشمن لبخند می زند و در محراب عبادت از شدت زاری بیهوش‏ می شود و ما نمونه او را در این مرد می بینیم .

امیدوارم خدا باین رهبر عمر طولانی و توفیق خدمت عنایت بفرماید و بهمه‏ ما نیز توفیق بدهد که پاسدار منطقی اسلام باشیم.

(پیرامون انقلاب اسلامی ، ص 23-21)

۱۱
خرداد


مقام معظم رهبری همواره در بیاناتشان معیارهای یک جوان مومن و انقلابی را به زیباترین وجه ترسیم نموده اند. در آستانه ولادت الگوی جوانان، حضرت علی اکبر علیه السلام ، در ادامه نقاط برجسته‌ای از خصوصیات یک جوان مؤمن و انقلابی را مرور می‌نماییم؛



مومن و متدین

 ** در کنار تحصیل علم و دانش، از فرصت جوانی برای تهذیب نفس و انس با خدا و آشنایی عمیق با معارف قرآن و اهل‌بیت (علیهم‌‌السّلام) بهره ببرید./ پیام شفاهی به تشکل‌های دانشجویی انقلابی 23/11/1392


آگاه و با بصیرت 

 ** یکی از بزرگ‌ترین فرصت های ما همراهی جوان های ما با هدف های نظام است. نگاه کنید در این راهپیمایی‌های روز قدس یا بیست‌ودوّم بهمن، عمده جوان ها هستند؛ این جوانها همان جوانهایی هستند که شبانه‌روز به‌وسیله‌ی رسانه‌های صوتی و تصویری و اینترنتی، در زیر بمباران تخریب قرار دارند؛ غوغایی است در دنیا؛ در دنیای مجازی. در دنیای رسانه‌های صوتی و تصویری، صدها رسانه، و با یک اعتبار هزارها رسانه، در حال بمباران افکار جوانهای ما هستند؛ درعین‌حال شما نگاه میکنید می‌بینید ده‌ها میلیون از همین جوانها در سرتاسر کشور در روز بیست‌و‌دوّم بهمن می‌آیند و شعار میدهند و ابراز احساسات میکنند و نسبت به امام، نسبت به اسلام، نسبت به نظام اسلامی ابراز ارادت میکنند؛ این چیز کوچکی نیست، این فرصت بسیار بزرگی است. / بیانات در حرم مطهر رضوی  01/01/1394

 

** شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصه‌ی جنگ نرم، بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالک‌اشتروار می طلبد؛ با تمام وجود، خود را برای این عرصه آماده کنید./ پیام شفاهی به تشکل‌های دانشجویی انقلابی 23/11/1392

 

** انقلابى باید بصیر باشد، باید بینا باشد، باید پیچیدگى‌هاى شرائط زمانه را درک کند. مسئله این جور ساده نیست که یکى را رد کنیم، دقیق باشید، باید شور انقلابى را حفظ کنید، باید با مشکلات هم بسازید، مراقب باشید. مأیوس نشوید، در صحنه بمانید؛ اما دقت کنید و مواظب باشید رفتار بعضى از کسانى که به نظر شما جاى اعتراض دارد، شما را عصبانى نکند، شما را از کوره در نبرد. رفتار منطقى و عقلائى یک چیز لازمى است/ بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم‌  29/07/1389

 

** جوان‌ مؤمنِ ما که جان بر کف دست گرفته و آماده‌ى مجاهدت است، در معرض تندباد این تبلیغات قرار دارد؛ اما این تبلیغاتِ گمراه‌کننده و لغزاننده نمى‌تواند او را بلغزاند، زیرا حقیقت را مى‌بیند و در وراى تبلیغات رنگارنگ دشمنان، باطن ظلمانى و خبیث محورها و مراکزى که این تبلیغات را به راه مى‌اندازند، براى او روشن است. این، نقطه‌اى است که دشمن نمى‌تواند به هیچ کیفیتى آن را نسبت به جوان مسلمان و مؤمن انقلابى‌ علاج و با آن مقابله کند. دلى که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات دشمنان گمراه نمى‌شود. / بیانات در دیدار بسیجیان و سپاهیان لشکر 25 کربلا 29/06/1382

 

با اخلاق و قانونگرا

 ** من همه‌ی جوانهای غیور کشور را، جوانهای مؤمنِ انقلابی کشور را فرزندان خودم می دانم و پشت سر آن ها قرار می گیرم؛ من از جوانان انقلابی و مؤمن و غیور حمایت می کنم؛ منتها همه را توصیه می کنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامی رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهوری اسلامی است. / بیانات در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ 01/01/1391/

 

متخصص و جویای علم

 ** جوانان! عزیزان! حضور شما در مراکز دانشگاهی کشورها، فرصت نگاه ژرف و حکمت‌آمیز به رویدادها و پدیده‌های جهان را به شما و فرصت بهره‌مندی از دانشمندانی جهان‌نگر و جهان‌شناس را به ایران آینده می‌بخشد. اینها را باید قدر شناخت. فریفتگی به همان اندازه زیان‌بخش است که بی‌خبری. دانش‌اندوزی را با اندیشه‌ورزی و این هر دو را با پرهیزگاری و پاکدامنی بیامیزید؛ در این‌صورت هیچ اندوخته‌ئی برای کشور با ثروت وجود جوانانی چون شما برابری نخواهد کرد/ . پیام رهبر انقلاب به نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا 03/11/1393

 

** هرجا به ابتکار و استعداد جوانانمان تکیه کردیم، آنجا ناگهان مثل چشمه‌اى جوشید و شکوفا شد؛ در قضایاى مربوط به مسائل هسته‌اى، مسائل دارویى، در درمان هاى گوناگون، در سلّولهاى بنیادى، در نانو، در برنامه‌هاى صنعتىِ دفاعى / بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام  23/02/1393

 

** ‌امروز ما دانشمندان‌ جوانِ مؤمن‌ و تحصیل‌کرده‌هاى باایمان داریم که مى‌توانند یک حرکت علمىِ فراگیر و به معناى واقعى کلمه، در عرصه‌ى علوم انسانى به وجود آورند. / بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه‌السّلام)‌‌ 29/10/1384

 

ثابت قدم و انقلابی

 ** جوانان‌ ما با چشم واقع‌بینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابى‌ بودن به حفظ رابطه‌ى خود و عمل خود و پیوستگى خود با انقلاب است./ بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) 14/03/1387

 

** از اوّلِ انقلاب دوگونه انقلابى داشتیم. بعضى از انقلابیّون، انقلابیّونِ مثبت بودند؛ بعضى هم انقلابیّون منفى بودند. انقلابىِ منفى به آن انقلابى‌اى مى‌گفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مى‌کشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهت‌طلب و راحت‌خواه؛ انقلابى‌اى که مى‌گفت من مبارزه‌ام را قبل از انقلاب کرده‌ام، اکنون دیگر مى‌خواهم احترام شوم. بنابراین، چنین کسانى به میدان خطر و دردسر وارد نمى‌شدند.یک عدّه هم انقلابىِ مثبت بودند. حاضر بودند آبرویشان را هم خرج کنند. آنجایى که فکر مى‌کردند وجودشان مى‌تواند کمکى بکند، با همه‌ى وجود حاضر بودند. انقلابىِ مثبت حتّى اگر هیچ‌کاره هم باشد، خودش را مسئول‌ترین افراد مى‌داند و وارد میدان مى‌شود. عزیزان من! جوانان! انقلابىِ‌ مثبت باشید. باید خودتان را آماده کنید. اگر شما در میدان باشید، آینده‌ى بسیار درخشانى در انتظار این کشور است. / بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 09/12/1379

 

با نشاط و با انگیزه

** ما امروز نیازمندیم که جوانان ما خوش‌روحیّه، امیدوار، شجاع، داراى اعتمادبه‌نفس، داراى ایمان، داراى روحیّه‌ى آینده‌نگر، داراى روحیّه‌ى خدمت باشند./ بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها 11/04/1393

 

** از فرصت جوانی برای اعتلای معنوی و فکری بهره بگیرید. کشور شما به نسل جوان مومن و اندیش‌مند و پر‌انگیزه، از همه چیز و از همیشه بیش‌تر نیازمند است. / پیام به کنگره اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان 10/05/1387

 

شجاع و رزمنده

** جوان هاى ما، جوان هاى پرشورى‌اند. این نسل جوان هاى امروز ما نشان دادند که مثل همان نسل کربلاى 5-و نسل و الفجر 4 و عملیات خیبر و عملیات بدراند. این جوان هاى امروز هم مثل همان جوان هاى بیست و پنج سال پیش، سى سال پیش آماده‌ى میدان‌اند./ بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی 19/10/1387

 

عدالت خواه و زرنگ

 ** شما باید زرنگى کنید؛ یک‌لحظه از درخواست و مطالبه‌ى عدالت کوتاهى نکنید؛ جوان و دانشجو و مؤمن‌ شأنش همین است که عدالت را بخواهد. اما انتقاد شخصى و مصداق‌سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه مى‌کنید، اولًا احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ هم وسیله‌اى به دست مى‌دهید براى اینکه آن فرد زرنگ قانون‌دانِ قانون‌شکن بتواند علیه شما استفاده کند.  شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء مى‌خواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را مى‌کنند. شما جوان هاى‌ مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبى که داده مى‌شود، بعد از اتکال به خداى بزرگ که همه‌ى دل ها و زبان ها و اراده‌ها دست اوست، تکیه به شما جوان هاست، امید به شما جوان هاست؛ این را بدانید./ بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز 14/02/1387

 

متحد با هم و با فاصله از دشمن 

** برادران انقلابى‌، برادران معتقد به ارزش هاى انقلاب، هرچه مى‌توانند فاصله‌ى بین خودشان را کم کنند؛ باهم دوست و رفیق باشند؛ باهم همکار باشند؛ علیه یکدیگر جوسازى و فعالیت نکنند؛ اما فاصله را با دشمن‌ها زیاد کنند. این‌ها توصیه‌هایى است که على‌رغم دشمنان این ملت، در دل جوانان جا گرفته است. هرجا ما این توصیه‌ها را کردیم، احساس کردیم و دیدیم و تجربه کردیم که این نسل جوان‌ مؤمن، با دل هاى‌ روشن و پاک و صافشان و با روح هاى صمیمى‌شان، آن لُبّ مطلب را فهمیدند و به کار گرفتند و فوایدش براى کشور آشکار شد./ بیانات در اجتماع بزرگ مردم اراک‌ 24/08/1379

۰۱
خرداد

سیری در سیره ائمه اطهار / شهید مطهری

وجود مقدس زین العابدین علیه السلام قهرمان معنویت است ( معنویت به‏ معنی صحیح آن ) ، یعنی یکی از فلسفه‏ های وجودی فردی مثل علی بن الحسین این‏ است که وقتی انسان خاندان پیغمبر را می‏ نگرد - هر کدامشان را ، و علی بن‏ الحسین را که یکی از آنهاست - می ‏بیند معنویت اسلام یعنی حقیقت اسلام ، آن ایمان به اسلام تا چه در حد خاندان پیغمبر نفوذ داشته است ، و این‏ خودش یک مسئله‏ ای است . انسان وقتی که مردی همچون علی بن ابی طالب را می‏ بیند ، آنکه ازکودکی در زیر دست پیغمبر تربیت و بزرگ شده ، و در آن‏ نفس آخر پیغمبر سر پیغمبر در دامان او بود که جان به جان آفرین تسلیم‏ کرد ، این مردی که از کودکی در خانه پیغمبر بود و هیچکس به اندازه او با پیغمبر نبوده است ، آری انسان وقتی زندگی علی را می‏ نگرد ، می‏ بیند سراسر ایمان به پیغمبر اکرم است ، و انسان از آینه وجود علی پیغمبر را می‏ بیند . این چه بوده است که مردی مثل علی سراسر ایمان] به پیغمبر بوده است ؟[.

عبادت امام

اهل بیت پیغمبر همه شان این چنین‏ اند . واقعا عجیب است . انسان وقتی علی بن الحسین را می بیند ، آن خوفی که از خدا دارد ، آن نمازهایی که‏ واقعا نیایش بود و واقعا - به قول الکسیس کارل - پرواز روح به سوی خدا بود ( نمازی که او می خواند اینطور نبود که پیکرش رو به کعبه بایستد و روحش جای دیگری بازی کند ، اصلا روح کأنه از این کالبد می‏ رفت ) آری ، انسان وقتی علی بن الحسین را می‏ بیند با خود می‏ گوید این اسلام چیست ؟ ! این چه روحی است ؟ !

وقتی انسان علی بن الحسین را می‏ بیند کأنه پیغمبر را در محراب عبادتش‏ در ثلث آخر شب یا در کوه حرا می‏ بیند .
یک شب امام مشغول همان نیایش و دعائی که خودش اهل آن دعا بود ، بود، یکی از بچه‏ های امام ، از جایی افتاد و استخوانش شکست که احتیاج به‏ شکسته بندی پیدا شد . اهل خانه نیامدند متعرض عبادت امام شوند . رفتند و شکسته بند آوردند و دست بچه را بستند در حالی که او از درد فریاد می‏ کشید . بچه راحت شد و قضیه گذشت . هنگام صبح امام دید دست بچه را بسته‏ اند . فرمود : چرا چنین است ؟ عرض کردند : جریان این طور بود . کی‏؟ دیشب در فلان وقت که شما مشغول عبادت بودید . معلوم شد که آن چنان‏ امام در حال جذبه بسر می‏ برده است و آنچنان این روح به سوی خدا پرواز
کرده بود که هیچ یک از آن صداها اصلا به گوش امام نرسیده بود.

پیک محبت

زین العابدین پیک محبت بود . این هم عجیب است : راه می ‏رفت ، هر جا بی کسی را می‏ دید ، هر جا غریبی را می‏ دید ، فقیر و مستمندی را می ‏دید ، کسی‏ را می‏ دید که دیگران به او توجه ندارند ، به او محبت می ‏کرد ، او را نوازش می‏ کرد و به خانه خودش می‏ آورد . روزی یک عده جذامی را دید -. همه از جذامی فرار می‏ کنند ، و آن که فرار می‏ کند از سرایت بیماریش می ‏ترسد ، ولی خوب اینها هم بنده خدا هستند- از اینها دعوت کرد ، اینها را به‏ خانه خود آورد و در خانه خود از اینها پرستاری کرد . خانه زین العابدین‏ خانه مسکینان و یتیمان و بیچارگان بود.

خدمت در قافله حج

فرزند پیغمبر است ، به حج می‏ رود . امتناع دارد که با قافله‏ ای حرکت‏ کند که اورا می‏ شناسند . مترصد است یک قافله‏ا ی از نقاط دور دست که او را نمی‏ شناسند پیدا شود و غریب وار داخل آن شود . وارد یکی از این قافله‏ ها شد . از آنها اجازه خواست که به من اجازه دهید که خدمت کنم . آنها هم‏ پذیرفتند . آن وقت هم که با اسب و شتر و غیره می‏ رفتند و ده دوازده روز طول می‏ کشید . امام در تمام این مدت به صورت یک خدمتگزار قافله در آمد . در بین راه مردی با این قافله تصادف کرد که امام را می‏ شناخت . تا امام را شناخت،رفت نزد آنها و گفت : این کیست که شما آورده‏ اید برای‏ خدمت خودتان ؟

گفتند : ما که نمی‏ شناسیم ، جوانی است مدنی، ولی بسیار جوان خوبی است . گفت : بله ، شما نمی ‏شناسید ، اگرمی ‏شناختید این جور به او فرمان نمی‏ دادید و او را در خدمت خودتان نمی‏ گرفتید . گفتند : مگر کیست ؟ گفت : این علی‏ بن حسین بن علی بن ابی طالب فرزند پیغمبر است . دویدند خودشان را به‏ دست و پای امام انداختند : آقا این چه کاری بود شما کردید ؟ ! ممکن بود ما با این کار خودمان معذب به عذاب الهی شویم ، به شما جسارتی بکنیم ، شما باید آقا باشید ، شما باید اینجا بنشینید ، ما باید خدمتگزار و خدمتکار شما باشیم . فرمود : نه ، من تجربه کرده‏ ام ، وقتی که با قافله‏ ای‏ حرکت می‏کنم که مرا می‏ شناسند ، نمی‏ گذارند من اهل قافله را خدمت کنم . لذا من می‏ خواهم با قافله‏ ای حرکت کنم که مرا نمی‏ شناسند ، تا توفیق و سعادت خدمت به مسلمان و رفقا برای من پیدا شود .

دعا و گریه امام

برای علی بن الحسین فرصتی نظیر فرصت امام ابا عبدالله پدر بزرگوارش‏ پیدا نشد ، همچنان که فرصتی نظیر فرصتی که برای امام صادق پدید آمد پیدانشد ، اما برای کسی که می‏ خواهد خدمتگزار اسلام باشد ، همه مواقع فرصت‏ است ، ولی شکل فرصتها فرق می‏ کند . ببینید امام زین العابدین به صورت‏ دعا چه افتخاری برای دنیای شیعه درست کرده ؟ ! و در عین حال در همان‏ لباس دعا امام کار خودش را می‏ کرد .
بعضی خیال کرده ‏اند امام زین العابدین چون در مدتی که حضرت بعد از پدر بزرگوارشان حیات داشتند قیام به سیف نکردند ، پس گذاشتند قضایا فراموش شود . ابدا [ چنین نیست ] ، از هر بهانه‏ ای‏ استفاده می‏ کرد که اثر قیام پدر بزرگوارش را زنده نگهدارد . آن گریه‏ ها که‏ گریه می‏ کرد و یاد آوری می‏ نمود برای چه بود ؟ آیا تنها یک حالتی بود مثل‏ حالت آدمی که فقط دلش می‏ سوزد و بی هدف گریه می‏ کند ؟ ! یا می‏ خواست این‏ حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود که چرا امام حسین قیام کرد وچه کسانی او را کشتند ؟ این بود که گاهی امام گریه می‏ کرد ، گریه‏ های زیادی‏ . روزی یکی از خدمتگزارانش عرض کرد : آقا ! آیا وقت آن نرسیده است که‏ شما از گریه باز ایستید ؟ ( فهمید که امام برای عزیزانش می‏ گرید ) فرمود : چه می‏ گویی ؟ ! یعقوب یک یوسف بیشتر نداشت ، قرآن عواطف او را این طور تشریح می‏ کند :

« و ابیضت عیناه من الحزن » .

من در جلوی‏ چشم خودم هجده یوسف را دیدم که یکی پس از دیگری بر زمین افتادند.


۳۱
فروردين


اخلاق خانوادگی امام محمدباقر (ع)

امام محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ امام پنجم شیعیان جهان است؛ لقبش باقر  و کنیه‌اش ابوجعفر، نوه دختری امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ و نوه پسری امام حسین ـ علیه السّلام ـ . پدرش امام سجاد و مادرش فاطمه (ام عبدالله) دختر امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ است[۱] و نخستین کسی است که هم از نظر پدر و هم از نظر مادر علوی و فاطمی است . امام محمد باقر در سال ۵۷ هجری قمری در شهر مدینه به دنیا آمد در واقعه جانسوز کربلا ۴ ساله بود و در سال ۱۱۴ هجری قمری در همان مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار پدرش (امام سجاد ـ علیه السّلام ـ ) و جدش (امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ ) به خاک سپرده شد.[۲]
امام باقر به لحاظ ویژگی‌های اخلاقی و برتریهای علمی در زمان خود شهرت فراوانی یافت.[۳] و قبل از ولادتش  مورد عنایت خاص پیامبر و امامان قبل از خود بود. جابر بن عبدالله انصاری سلام خاص رسول گرامی اسلام را به امام باقر ـ علیه السّلام ـ رساند.[۴] در زهد و علم و عظمت و فضیلت سرآمد بنی هاشم بود و مقام علمی و اخلاقی او مورد تصدیق دوست و دشمن بود بسیاری از بزرگان صحابه و تابعین از محضر آن حضرت مستفیض شده و کتب دانشمندان و مورخان اهل سنت نیز پر از سخنان گهربار آن پیشوای بزرگ است.[۵] اکنون به برخی از خصوصیات رفتاری حضرت در خانواده و روش و سیره حضرت در تربیت فرزندان یا نوع رابطه با آنها می‌پردازیم.

۱٫ مقدمات
حضرت در برخی روایات علاوه بر توجه به ایجاد زمینه‌های مناسب قبل از ازدواج و قبل از تولد فرزند به مسائل تربیتی از روزهای آغازین تولد اشاره کرده و نکات مهمی را سفارش کرده‌اند ؛ مانند گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ کودک، عقیقه کردن و انتخاب نام نیکو، تأثیر شیر مادر در تربیت که در این موارد نقش مادر مهم‌تر است. اما از دوران نوجوانی نقش پدر مهمتر می‌شود به ویژه در مورد پسران.[۶]

۱۰
فروردين
سال نو مبارک!



امام علی(ع):      
کلُ یَومٍ لا یُعصیَ اللهُ فیه فَهو یَومُ عیدٍ   (شرح نهج البلاغه ج4 ص100)

هر روزی که در آن گناه نشود همان روز عید است.


مقام معظم رهبری: از سوی بزرگان شرع مقدس ما هم، نوروز مورد تایید قرار گرفته ما روایات متعددی داریم که در آنها ازنوروز تجلیل شده و روز نوروز گرامی داشته شده،این موجب شده است که نوروز وسیله ای بشود برای اظهار عبودیت انسانها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار(اجلاس عید نوروز 7/1/89 )

باد نوروز وزیدست به کوه و صحرا       جامه عید بپوشید چه شاه و چه گدا
حضرت امام خمینی( ره)