مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

آموزشی - فرهنگی - قرآنی
مؤسسه فرهنگیِ قرآن و عترت راهیان بصیرت

۹۷ مطلب با موضوع «یاد ایام (مناسبت ها)» ثبت شده است

۰۳
دی

هفته ی وحدت گرامی باد

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد                                                                     

                   دل رمیده مارا انیس و مونس شد

                              نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت

                                                                 به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد


ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) و امام جعفر صادق(ع) بر تمامی مسلمانان جهان مبارک باد.

 

ویژه نامه فضایل ذکر صلوات

8  اقدام پیامبر برای ساختن جامعه اسلامى


پیامبر اکرم با رفتارهای خود در زمینه های مختلف مثل زهد و ساده زیستی، در نحوه مدیریت و مشورت با افراد، در احترام به شخصیت افراد، در تشویق به کار و کسب روزی، انتقاد پذیری و نظم در کارها توانستنددر آن زمان یک جامعه اسلامی و موفق بسازند.

1. مبارزه با ظلم

در دوران جاهلیت با گروهى که آنها نیز از ظلم و ستم رنج مى بردند براى دفاع از مظلومان و مقاومت در برابر ستمگران هم پیمان شد. این پیمان در خانه عبدالله بن جدعان از شخصیتهاى مهم مکه بسته شد و به نام (حلف الفضول) نامیده شد. او بعدها در دوره رسالت از آن پیمان یاد مى کرد و مى گفت : حاضر نیستم آن پیمان بشکند و اکنون نیز حاضرم در چنین پیمانى شرکت کنم .(1)

2. تنفر از بیکارى و بطالت

از بیکارى و بطالت متنفر بود؛ مى گفت : (خدایا! از کسالت و بى نشاطى ، از سستى و تنبلى و از عجز و زبونى به تو پناه مى برم ). مسلمانان را به کار کردن تشویق مى کرد و مى گفت : (عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین جزء آن کسب حلال ).(2)

3. برخورد و معاشرت 

در معاشرت با مردم ، مهربان و گشاده رو بود، در سلام به همه حتى کودکان بردگان پیشى مى گرفت پاى خود را جلوى هیچ کس دراز نمى کرد و در حضور کسى تکیه نمى نمود. غالبا دو زانو مى نشست . از اصحابش تفقد مى کرد؛ اگر سه روز یکى از اصحاب را نمى دید سراغش را مى گرفت ، اگر مریض بود عیادت مى کرد و اگر گرفتارى داشت کمکش مى نمود. در مجالس ، تنها به یک فرد نگاه نمى کرد و یک فرد را طرف خطاب قرار نمى داد، بلکه نگاه هاى خود را در میان جمع تقسیم مى کرد. از این که بنشیند و دیگران خدمت کنند تنفر داشت؛ از جا برمى خاست و در کارها شرکت مى کرد. مى گفت : خداوند کراهت دارد که بنده را ببیند که براى خود نسبت به دیگران امتیازى قائل شده است .

رسول اکرم صلى الله علیه و آله عنایت داشت که در مجالس گرد و حلقه به دور هم بنشینند، مجلس بالا و پایین نداشته باشد؛ دستور مى داد و تاکید مى کرد که هر وقت وارد مجلس مى شوید هر جا که خالى است همانجا بنشینید، یک نقطه معین را جاى خودتان حساب نکنید و به آن نقطه فشار نیاورید

4. زهد و ساده زیستى

زهد و ساده زیستى از اصول زندگى او بود.(3) ساده غذا مى خورد، ساده لباس ‍ مى پوشید و ساده حرکت مى کرد. زیراندازش غالبا حصیر بود، بر روى زمین مى نشست ، با دست خود از بز شیر مى دوشید و بر مرکب بى زین و پالان ، سوار مى شد و از این که کسى در رکابش حرکت کند به شدت جلوگیرى مى کرد.(4) قوت غالبش نان جوین و خرما بود. کفش و جامه اش را با دست خویش وصله مى کرد. در عین سادگى طرفدار فلسفه فقر نبود؛ مال و ثروت را به سود جامعه و براى صرف در راه هاى مشروع لازم مى شمرد، مى گفت :

(نعم المال الصالح للرجل الصالح)(5)

چه نیکوست ثروتى که از راه مشروع به دست آید براى آدمى که شایسته داشتن ثروت باشد و بداند چگونه صرف کند.

و همچنین مى فرمود:

( نعم العون على تقوى الله الغنى)(6)

مال و ثروت کمک خوبى است براى تقوا.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله(7) عنایت داشت که در مجالس گرد و حلقه به دور هم بنشینند، مجلس بالا و پایین نداشته باشد؛ دستور مى داد و تاکید مى کرد که هر وقت وارد مجلس مى شوید هر جا که خالى است همانجا بنشینید، یک نقطه معین را جاى خودتان حساب نکنید و به آن نقطه فشار نیاورید؛ اگر خودش وارد مجلسى مى شد خوشش نمى آمد که جلوى پایش بلند شوند، و گاهى اگر بلند مى شدند مانع مى شد و مردم را امر مى کرد که قرار بگیرند و(8) مى گفتند: این، سنت اعاجم است ، سنت ایرانیهاست .

و نیز مى فرمود: هر کس که وارد شد، در جایى که خالى است بنشیند، نه این که افراد مجبور باشند جا خالى بکنند تا کسى بالا بنشیند. اسلام چنین چیزى ندارد.

5. رهبرى و مدیریت و مشورت

با این که فرمایش میان اصحاب بى درنگ اجرا مى شد و آنها مکرر مى گفتند چون به تو ایمان قاطع داریم ، اگر فرمان دهى که خود را در دریا غرق کنیم و یا در آتش بیفکنیم مى کنیم ، او هرگز به روش مستبدان ، رفتار نمى کرد. در کارهایى که از طرف خدا دستور نرسیده بود، با اصحاب مشورت مى کرد و نظر آنها را محترم مى شمرد و از این راه به آنها شخصیت مى داد.

على علیه السلام هم(9) مشورت مى کرد پیغمبر هم مشورت مى کرد. آنها نیازى به مشورت نداشتند ولى مشورت مى کردند براى این که اولا دیگران یاد بگیرند و ثانیا مشورت کردن شخصیت دادن به همراهان و پیروان است .

 آن رهبرى که مشورت نکرده ولو صد در صد هم یقین داشته باشد تصمیم مى گیرد، اتباع او چه حس مى کنند؟ مى گویند: پس معلوم مى شود ما حکم ابزار را داریم ، ابزارى بى روح و بى جان . ولى وقتى خود آنها را در جریان گذاشتید، روشن کردید و در تصمیم شریک نمودید احساس شخصیت مى کنند و در نتیجه بهتر پیروى مى کنند. ( و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على الله . )(10)

قبل از تصمیم مشورت ، بعد از تصمیم قاطعیت . همین قدر که تصمیم گرفتى ، به خدا توکل کن و کار خودت را شروع کن و از خداى متعال هم مدد بخواه .

نرمى(11) و مهربانى پیغمبر، گذشتش ، استغفارهایش براى اصحاب و بیتابى اش براى بخشش گناه امت ، هم چنین به حساب آوردنش ، اصحاب و یاران را، طرف شور قرار دادن آنها و شخصیت دادن به آنها از علل عمده نفوذ عظیم و بى نظیر او در جمع اصحابش بود.

مى گفت : اگر سه نفر با هم مسافرت مى کنید، یک نفرتان را به عنوان رئیس و فرمانده انتخاب کنید.

6. نظم و انضباط

نظم و انضباط بر کارهایش حکمفرما بود. اوقات خویش را تقسیم مى کرد و به این عمل توصیه مى نمود. اصحابش تحت تاثیر نفوذ او دقیقا انضباط را رعایت مى کردند. برخى تصمیمات را لازم مى شمرد آشکار نکند و نمى کرد، مبادا که دشمن از آن آگاه گردد. یارانش تصمیماتش را بدون چون و چرا به کار مى بستند، مثلا فرمان مى داد که آماده باشید، فردا حرکت کنیم ؛ همه به طرفى که او فرمان مى داد همراهش روانه مى شدند، بدون آنکه از مقصد نهایى آگاه باشند؛ در لحظات آخر آگاه مى شدند.

گاه به عده اى دستور مى داد که به طرفى حرکت کنند و نامه اى به فرمانده آنها مى داد و مى گفت : بعد از چند روز که به فلان نقطه رسیدى نامه را باز کن و دستور را اجرا کن .(12)

7. انتقاد پذیرى و تنفر از چاپلوسی

او گاهى با اعتراضات برخى یاران مواجه مى شد، اما بدون آنکه درشتى کند نظرشان را به آنچه خود تصمیم گرفته بود جلب و موافق مى کرد.

از شنیدن مداحى و چاپلوسى بیزار بود، مى گفت : به چهره مداحان و چاپلوسان خاک بپاشید. (13)

8. واجد بودن شرایط به رهبرى

شرایط رهبرى از حس تشخیص، قاطعیت، عدم تردید و دودلى، شهامت، اقدام و بیم نداشتن از عواقب احتمالى، پیش بینى و دوراندیشى، ظرفیت تحمل انتقادات، شناخت افراد و توانایى هاى آنان و تفویض اختیارات در خور توانایى ها، نرمى در مسائل فردى و صلابت در مسائل اصولى، شخصیت دادن به پیروان و به حساب آوردن آنان و پرورش استعدادهاى عقلى و عاطفى و عملى آنها، پرهیز از استبداد و از میل به اطاعت کورکورانه، تواضع و فروتنى، سادگى و درویشى، وقار و متانت ، علاقه شدید به سازمان و تشکیلات براى شکل دادن و انتظام دادن به نیروهاى انسانى همه را در حد کمال داشت ، مى گفت : اگر سه نفر با هم مسافرت مى کنید، یک نفرتان را به عنوان رئیس و فرمانده انتخاب کنید. (14)(15)


پی نوشت ها:

1. وحى و نبوت ، ص 131.

2. همان ، ص 130.

 3. همان ، صص 137 136 و هم چنین براى اطلاعات بیشتر ر.ک به : سیرى در سیره نبوى ، ص 110 صص 114 113 و بیست گفتار، ص 141.

4. على علیه السلام هنگامى که به سوى کوفه مى آمد، وارد شهر انبار شد که مردمش ایرانى بودند... هنگامى که مرکب على علیه السلام به راه افتاد، آنها در جلو (ى ) مرکب على ع شروع کردند به دویدن ... (على علیه السلام به آنها فرمود:) این کار، شما را در دنیا به رنج مى اندازد و در آخرت به شقاوت مى کشاند... به علاوه ، این کارها چه فایده اى به حال آن افراد دارد. نهج البلاغه ، کلمات قصار، شماره 37، (داستان راستان ، ج 2 1، شماره 9، ص 40)

5. محجة البیضاء، ج 6 ص 44.

6. وسائل (الشیع )، ج 12، ص 16.

7. بیست گفتار، ص 141.

8- حماسه حسینى ، ج ، ج 1، صص 254 253 و هم چنین براى اطلاعات بیشتر ر.ک به : داستان راستان ، ج 2 1، شماره 17، صص 70 69.

 9. سیرى در سیره نبوى ، ص 143.

10. سوره آل عمران ، آیه 159.

11. وحى و نبوت ، صص 139 138.

12. مغازى و اقدى ، ج 1، صص 14 13. (گردآورنده )

13. وحى و نبوت ، ص 139.

14. وحى و نبوت ، صص 141 140.

15. برگرفته از سیرى در سیره نبوى .


منبع : بخش قرآن و عترت تبیان

۲۱
آذر


۲۰
آذر
رحلت غم بار پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و

شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی علیه السلام و

امام رضا علیه السلام
بر جمیع مسلمین تسلیت باد!


 آخرین برگ دیوان خدا (ویژه‌نامه)

شاخه خزان‌زده‌ی طوبا (ویژه‌نامه)

ما مسلمانان موظف شده ایم که به نبی مکرم اسلام اقتدا کنیم که فرمود "ولکم فى رسول الله اسوة حسنة". باید به پیامبر اقتدا کنیم؛ نه فقط در چند رکعت نماز خواندن که در رفتار و گفتار و معاشرتمان هم باید به او اقتدا کنیم. پس باید او را بشناسیم.رهبرانقلاب 79.2.23

امام حسن علیه السلام جنگ نظامى -با دشمنی که قبل از مبارزه باید افشا بشود- را متوقف کرد تا جنگ سیاسى، فرهنگى،تبلیغاتى و جنگ اسلامى خود را با او شروع بکند ... امام حسن زمینه ساز عاشورا و تداوم امامت در شیعه بود.رهبرانقلاب64.3.17
۱۱
آذر

گویند شبی بلندتر از یلدا نیست.

پیداست که شام غریبان ندیده اند . . . . !

اربعین حسینی تسلیت باد!


http://img1.tebyan.net/Big/1389/09/17368185191118732762559163170164017415.jpg

http://img1.tebyan.net/Big/1389/09/208220245215192802072371222819322420113524226.jpg


۲۳
مهر

امویین کاری کردند که شخصیت اسلامی را در میان مسلمین می راندند . کوفه‏ مرکز ارتش اسلام بود ، و اگر امام‏ حسین ( ع ) به کوفه نمی ‏رفت ، امروز تمام مورخین دنیا او را ملامت می ‏کردند ، می‏ گفتند عراق که مرکز ارتش‏ اسلامی بود از تو دعوت کرده بود و هجده هزارنفر با نماینده تو بیعت کردند و دوازده ‏هزارنامه برای تو فرستادند ، چرا به آنجا نرفتی ؟ مگر از عراق‏ جایی بهتر و بالاتر هم بود ؟ ! اساسا کوفه شهری است که بعد از جنگ هایی که‏ در صدراسلام واقع شد ، به دستور عمربن‏ خطاب توسط ارتش اسلام ساخته شد ، و از کوفی ها و مردم عراق شجاع تر و سلحشورتر وجود نداشت . در عین حال همین‏ مردمی که هجده هزار بیعت کننده داشتند ، و دوازده هزار نامه نوشته بودند، به مجرد اینکه سر و کله پسر زیاد پیدا شد همه فرار کردند ، چرا ؟ چون‏ زیاد بن ابیه سال ها در کوفه حکومت کرده بود ، آن قدر چشم در آورده بود ، آن قدر دست و پاها بریده بود ، آن قدر شکم ها سفره کرده بود ، آنقدر افراد را در زندان ها کشته بود که اینها بکلی احساس شخصیت خودشان را از دست‏ داده بودند . لذا تا شنیدند پسر زیاد آمد ، زن دست شوهرش را می‏ گرفت و او را از پیش مسلم کنار می‏ کشید ، مادر دست بچه خودش را می‏ گرفت ، خواهر دست برادر خودش را می‏ گرفت ، پدر دست فرزند خودش را می‏ گرفت و از مسلم جدا می‏ کرد ، و بی‏ شک مردم کوفه از شیعیان علی بن ابیطالب ( ع ) بودند و امام‏ حسین ( ع ) را شیعیانش کشتند ، لذا در همان زمان هم می‏ گفتند :
قلوبهم معه وسیوفهم علیه ، چرا که امویها شخصیت ملت مسلمان را له‏ کرده بودند ، کوبیده بودند ، و دیگر کسی از آن احساسهای اسلامی در خودش‏ نمی‏ دید .




اما همین کوفه بعد از مدت سه سال انقلاب کرد و پنج هزار نفر تواب از همین کوفه پیدا شد و سر قبر حسین‏ بن‏ علی ( علیهماالسلام ) رفتند و در آنجا عزاداری کردند ، گریه کردند و به درگاه الهی از تقصیری که کرده بودند توبه کردند و گفتند ما تا انتقام خون حسین‏ بن‏ علی ( علیهماالسلام ) را نگیریم ، از پای نمی‏ نشینیم . یا باید کشته بشویم ، یا انتقام بگیریم . و عمل کردند و قتله کربلا را همینها کشتند و شروع این نهضت از همان عصر عاشورا و از روز دوازدهم محرم بود . چه کسی این کار را کرد ؟ حسین‏ بن‏ علی ( علیهماالسلام ) . شخصیت دادن به یک ملت به این است که به آنها عشق وایده‏ آل داده شود و اگر عشق ها و ایده‏ آل هائی دارند که رویش را غبار گرفته‏ است آن گرد و غبار را زدود و دو مرتبه آن را زنده کرد.

(کتاب نهضت حسینی/شهیدمطهری/انتشارات بینش مطهر)


۱۸
مهر

آیه ۶۱، سوره آل عمران به ضمیمه آیاتی که قبل و بعد از آن نازل شده در مورد ماجرا و گفتگوهایی که میان پیامبر اکرم و مسیحیان نجران بوده، نازل شده است که آنها با یک هیئت شصت نفری به اتفاق چند نفر از روسا و بزرگان خود به عنوان نمایندگی برای گفتگو با پیامبر اسلام وارد مدینه شدند، در روز ۲۴ ذی الحجه که روز مباهله رسول خدا(ص) با نصاراى نجران است؛ پیامبر پیش از آنکه مباهله کند، عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت: پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او، خداوندا اینها اهل بیت من هستند.

۱۸
مهر

به مناسبت سال روز شهادت سردار شهید نادر مهدوی/ 15 مهر سال 1366

شهید نادر مهدوی از شاخص ترین شهدای ضد امریکایی است که با ناوگروه ذوالفقار کابوسی برای آمریکا در خلیج فارس بود

امریکا بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی و از نگاه امام خمینی یک چپاولگر عالمخوار می باشد که از اوایل انقلاب اسلامی از هر راه و ترفندی دست به توطئه و تهدید و تحریم زده است تا انقلاب اسلامی را بعنوان منادی انقلاب جهانی مستضعفین علیه مستکبرین عالم از راه خود خارج سازد. با این مقدمه صاحب نیوز قصد دارد طی مجموعه گزارشات شهدای شاخص ضد آمریکایی به بررسی پرونده های شهدایی که در طول سالیان گذشته بصورت مستقیم و یا غیر مستقیم توسط ایالت متحده آمریکا و در راه مبارزه با آمریکا به شهادت رسیده اند بپردازد.

 ***

چند خط از زندگی نامه شهید نادر مهدوی

شهید نادر مهدوی در خرداد ماه سال ۴۲ در شهرستان دشتی بوشهر به دنیا آمد، هرچند نام ابتدایی او حسین بسریا بود اما بعدها به نادر مهدوی تغییر یافت .شهید نادر مهدوی ازسال های اولیه تشکیل سپاه پاسداران وارد این نهاد مردمی شد و پس از خدمت در سپاه اهواز و جم به فرماندهی عملیات سپاه خارک منصوب شد. شهید نادر مهدوی پس از طرح اعزام «لبیک یا امام» گروهان دریاییِ ناوتیپ امـیرالمؤمنین(ع) را بنیانگذاری کرد و خود فرماندهی این گروهان دریایی را برعهده گرفت. شهید مهدوی پس از آن ناوگروه دریایی ذوالفقار وابسته به منطقه دوم دریایی سپاه پاسداران را راه اندازی کرد و تا زمان شهادت، فرماندهی این ناوگروه را برعهده داشت.

شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در این‌ راه به کار بست. او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد که معروف ترین آن زدن کشتی بریجتون بود.


کشتی بریجتون


شهید مهدوی و داستان انهدام بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ

در سال های پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد. کویت بخشی از سرزمین، و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند. فرماندهان عالی رتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبّرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (رض) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام، برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردار شهید بیژن گرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.
اولین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند. در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود. در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید. در پی این حماسه مرحوم حاج سید احمد خمینی به شهید مهدوی می گوید که دل امام را شاد کردید.

نمایی از بازتاب های جهانی زدن کشتی بریجتون توسط شهید مهدوی و همراهان

واقعه زدن کشتی بریجتون به قدری بزرگ و تاثیر گذار بود که علاوه بر داخل در خارج از کشور نیز بازتاب فراوانی داشت. اگر از مجموعه گزارشات و یادداشت های روزنامه ها و مطبوعات بگذریم تنها نام بردن از کتاب های جنگ تانکرها و کتاب «در داخل منطقه خطر» نوشته «هارلد وایس» که در آن به بررسی انهدام کشتی بریجتون پرداخته اند کافیست.



شهید نادر مهدوی

شهید نادر مهدوی


دکتر عباسی: متاسفم از جامعه هنری که شهید نادر مهدوی را نمی شناسند

دکتر حسن عباسی [رئیس مرکز دکترینال امنیت بدون مرز] در مجموعه جلسات آموزشی سینمای استراتژیک در نقد سریال آمریکایی جریکو در فرهنگسرای ارسباران درباره شهید نادر مهدوی می گوید که: امیدوارم یک کسی جرأت ساخت فیلم سینمایی شهید نادر مهدوی را داشته باشد و هنوز از مادر زاییده نشده کسی که بتواند فیلم شهید نادر مهدوی را بسازد، تصور کنید که  تعدادی از جوانان بوشهری و آدم های روستایی با همان لهجه های رئیسعلی دلواری، نه واقعا تصور کنید که با یک قایق کوچک بروند در مسیر عظیم ترین اسکورت دریایی تاریخ که ۷۲ ساعت شبکه سی ان ان پخش مستقیم کرد که بریجتون رد شد و جمهوری اسلامی این را نتوانست بزند و این  بچه ها با سطح سواد سوم راهنمایی زدند. متاسم از جامعه هنری و هنرمندان که ما باید بیاییم اینجا بنشینیم و این نکات را بگوییم.

شهید مهدوی چگونه شهید شد؟

در عصر روز پنجشنبه‌ مورّخه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید محمّدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی، با استفاده از دو فروند قایق بعثت و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. تعدادشان نه نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود. در یک قایق، پس از مدّتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. پیاده می شوند و در کنار ساحل، نماز مغرب و عشا به جا می آورند. هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در کرانه باختری آسمان، کماکان خودنمایی می‌کرد. در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجّه خود می سازد. رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مرکز به کلّی قطع شد و بی‌سیم در دست «نادر» جان داد. لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6 متعلّق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. سردار شهید مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند. هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی ها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدّت، شروع به تیراندازی می کنند. سردار شهید مهدوی و یارانش، به شدّت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از پانزده دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفّق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمانِ نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همه وجود صلوات می فرستند. سرداران شهید گرد و توسّلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد. بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می‌کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند. حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر به اتّفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلّیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند پس از بیست دقیقه رزم جانانه زنده به چنگال دشمن می‌ افتند. پای نادر به صورت مچاله، توسط دشمن بسته می‌شود ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌ نماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتّی از جسم بی جان این سردار نیز می ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه‌ های وحشیانه دشمن قرار می‌ گیرد و سینه‌ اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می‌ شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌ رسد.

بالأخره پس از گذشت شش روز، پیکرهای مطهر شهدا و اسرا از مسقط پایتخت کشور سلطان‌نشین عمان تحویل گرفته شد و از مرز هوایی وارد فرودگاه مهرآباد تهران گردید.

 جنازه مطهر شهید با شکوه خاصی بر دوش هزاران تن از امت حزب‌الله در مقابل لانه جاسوسی آمریکا تشییع و سپس به بوشهر انتقال یافت.

وصیت‌ نامه سردار شهید نادر مهدوی

… برادرانم اسلام عزیز احتیاج به جانبازی دارد، بیایید تا خودمان را آماده جان فشانی کنیم. پدر و مادر عزیزم، امروز حسین زمان روح خداست…
اینها می‌ خواهند ما را به وسیله کشتن بترسانند اما اماممان چه خوب گفت که ما مرد جنگیم و از کشته شدن نمی‌هراسیم و مرگ را با جان و دل می‌خریم برای ما یکسان است که مرگ به جانب ما بیاید و یا ما به جانب مرگ برویم.
پدرم اگر من شهید شدم بالای تابوتم بایست و دست به سوی پروردگار خویش بلند کن و بگو از ۲ فرزندم یکی به تو اهدا کردم فرزند مرا جزء شهیدان قرار بده… مادرجان خیلی دلم می‌ خواهد بار دیگر برگردم و در آغوش باز و گرم تو قرار گیرم و مهر مادریت را احساس کنم، ولی خدا و اسلام را از تو عزیزتر می‌ دانم.
برادرجان موقعی که خبر مرگ من را شنیدی خدا را به یاد آور و با دو دست خود مرا دفن کن مبادا لباس سپاه را از تنم دربیاورید مرا همانطوری که هستم دفن نمایید خون های روی بدنم را هم پاک نکنید تا با بدن خونین خدای خود را ملاقات کنم. به امید پیروزی اسلام و مسلمین و سلامتی امام خمینی بت‌شکن وصیت‌ نامه را پایان می دهم.
خداحافظ  … نادر مهدوی


از :http://sahebnews.ir/


۰۳
مهر
۰۳
مهر

                                                  هفته دفاع مقدس گرامی باد!


                    http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/defa-moghadas/kamel/44.jpg

جبهه کجا بود؟

جبهه آن جایی بود که در ملکوت بی‌غبارش، کهکشانی نور ریز، سجاده‌هایی می‌یافتی از جنس نور که بسان عبا، بر تن سپاهیانش بافته بودند، تا بر تپه تیره گمراهی بتازند و مصداق یخر جهم من الظلمات الی النور باشند ملکوتی که همه چیز در قربانگاه قرب آن ذبح می‌شد. بلبل باور در باغ ملکوتش، سرود بی‌قراری هیهات من الذله را می‌سرایید و در آن وادی امن خفاش شبهه و شک را جایی نبود. ذره‌ای خودپنداری در گلستان خدایی‌شان نمی‌یافتی.


                                        http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/defa-moghadas/kamel/36.jpg                   


جبهه آن جایی بود که شهدایش هریک به سان شهابی جاوید بر کمر خاک افتادند تا من و تو در سیاره تاریک زمین راه ملکوت را بیابیم. «و اشرقت الارض بنور ربها» و دوکوهه، حرای تحیّر، و بزم حضور و نزول فرشتگان خدا بود، که فاتحان قله گمنامی در میان آن دریچه نور علم حقیقی را بر دل و دیده مادی‌پرستان گشودند: «اقرء بسم ربک الذی خلق...»


                         http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/defa-moghadas/kamel/34.jpg


دوکوهه جبهه ملک معنا بود و فرشته آن در مِی‌خانه اسرارش میقات و میعاد عاشقانی شد که با میثاق خون خود مُحْرم یار شدند و مَحرم اسرار مُحَرَم حسینی. 

هم ما و هم جبهه هردویمان دلتنگ یکدیگریم؛ آنچنان که نی به وقت نالیدن، به دَلسوخته‌ای برای نواختن نیازمند است. خدایا ما را بسیجی بدار و ما را بر آن ملکوت بار ده و آخرین صفحه از عمر ما را به رنگ خون دلمان رنگین کن. خدایا به ما فهم فرهنگ فرهیختگان جبهه را عطا فرما.

          خدایا بیاموزمان که بسیجی بودن را عار ندانیم تا صحنه کربلا خالی از اصحاب نباشد.

                                                  خدایا ما را بسیجی بدار در دنیا و آخرت.

                                                                                                              محمد رضا رمزی اوحدی


دفاع مقدس ، جنگ هشت ساله ، والپیپر های دفاع مقدس ، آرشیو موضوعی دفاع مقدس ، دانلود والپیپر های دفاع مقدس


  و جهاد هنوز ادامه دارد ...


۲۴
شهریور

http://bayanbox.ir/view/5557636376090547272/%D9%BE%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C.jpg