مردی از حلوافروشی، خواست تا مقداری حلوای نسیه به او بدهد.
حلوافروش پذیرفت و گفت: اول بچش و ببین چه حلوای خوبی است،
خریدار گفت: من روزه ام و قضای روزه چند سال پیشم را می گیرم.
حلوا فروش گفت: به خدا پناه می برم از اینکه به تو نسیه دهم،
تو که قرض خدا را این چنین عقب انداخته ای با من چه خواهی کرد؟
ولادت الگوی جوانان مسلمان حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان
بر جوانان ولایتمدار و با بصیرت ایران مبارک باد ....
قال الامام الصادق علیه السلام:
مَن سَرَّه اَن یَکونَ
عَلَی مَوائِدِ النُّور یَومَ القیامَه فَلیَکُن مِن زُوّارِ الحُسَین بّنِ عَلَی
عَلَیه السلام
(وسائل الشیعه،ج10،ص330)
هرکس دوست دارد روز قیامت، بر سر
سفره های نور بنشیند
باید از زائران امام حسین علیه السلام باشد.
دو چیزی که مایه روشنی چشم اباعبدالله بود
2 - هوس بازان کسی راکه زیبا می بینند دوست دارند... اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می بینند...
3- وقتی در زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو... چون اگه قرار بود در باز نشود جای آن دیوار می گذاشتند...
4- آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد، هدیه تو به خداوند... پس بی نظیر باش. ..
5- شریف ترین دل ها دلی است که اندیشه آزار دیگران در آن نباشد...
6- بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید...
7- وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد به یاد بیاور که دریای آرام، ناخدای قهرمان نمی سازد.
8- هر اندیشه ی شایسته ای، به چهره انسان زیبائی می بخشد...
9- قابل اعتماد بودن ارزشمند تر از دوست داشتنی بودن است. ..
10- نگو: شب شده است. .. : بگو صبح در راه است .
باتشکر از امینه مرتضی به خاطر ارسال این مطلب آموزنده
من باور دارم ...
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آنها همدیگر را دوست ندارند نیست.
و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آنها همدیگر را دوست دارند نمىباشد.
من باور دارم ...
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.
من باور دارم ...
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترین فاصلهها. عشق واقعى نیز همین طور است.
من باور دارم ...
که ما مىتوانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.
من باور دارم ...
که زمان زیادى طول مىکشد تا من همان آدم بشوم که مىخواهم.
من باور دارم ...
که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و
دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین
بارى باشد که آنها را مىبینم.
من باور دارم ...
که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مىدهیم، صرف نظر از این که چه احساسى داشته باشیم.
من باور دارم ...
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم،او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.
من باور دارم ...
که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام گیرد را در زمانى که باید انجام گیرد، انجام مىدهد، صرف نظر از پیامدهاى آن.
من باور دارم ...
که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مىآیند و ما را نجات مىدهند.
من باور دارم ...
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا این به من این حق را نمىدهد که ظالم و
بی رحم باشم.
من باور دارم ...
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشتهایم و آنچه از آنها آموختهایم بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد
گرفتهایم.
من باور دارم ...
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.
من باور دارم ...
که صرفنظر از این که چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.
من باور دارم ...
که زمینهها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار بودهاند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد
هستم.
من باور دارم ...
که نباید خیلى براى کشف یک راز کند و کاو کنم، زیرا ممکن است براى همیشه زندگى مرا تغییر دهد.
من باور دارم ...
که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.
من باور دارم ...
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آنها را نمىشناسیم تغییر یابد.
من باور دارم ...
که گواهىنامهها و تقدیرنامههایى که بر روى دیوار نصب شدهاند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.
من باور دارم ...
که کسانى که بیشتر از همه دوستشان دارم خیلى زود از دستم گرفته خواهند شد.
من باور دارم ...
«شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را داردنیست بلکه کسى است که از چیزهایى که دارد بهترین
استفاده را مىکند.»
و من باور دارم ....
فلسفه تربیتی اسلام
متن سخنرانی آقای دکتر علی شریعتمداری در سال 1359 در اولین سمینار " انتقال به تعلیم و تربیت اسلامی " تحت عنوان : " جهت ها و هدف ها در تعلیم و تربیت اسلامی "
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش از بحث درباره فلسفه تربیتی اسلام ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد....
درباره هدف چند امر اساسی را باید در نظر گرفت .امر اول مربوط به نقش هدف در زندگی است .ممکن است این سوال ،چرا انسان باید در زندگی هدف داشته باشد؟ذهن افراد را به خود جلب نماید.ضرورت داشتن هدف در زندگی چیست؟هدف چه نقشی در زندگی انسان دارد؟چرا چیامبران،مصلحان و پایه گذاران مکتب های مختلف اجتماعی و تربیتی هدف هایی را برای انسان مطرح نموده اند؟
هدف ،نقطه ای را که انسان می خواهد به آن برسد تعیین می کند. به سخن دیگر،
اولین نقش هدف ،روشن نمودن جایگاه،مقام،مرتبه یا مرکزی است که فرد می خواهد به آن نزدیک شود یا به آن نائل آید .
امام علی (ع)می فرمایند :
دوستان خدا ، آنانند که به درون دنیا نگریستند،آن گاه که مردم به ظاهر آن چشم دوختند و سرگرم آینده ی دنیا شدند، آن گاه که مردم به امور زود گذر دنیا پرداختند.
پس هواهای نفسانی که آنان را از پای در می آورد، کشتند و آن چه که آنان را به زودی ترک می کرد ،ترک گفتند و بهره مندی
دنیا پرستان را از دنیا خوار شمردند و دست یابی انان را به دنیا زود
گذر دانستند. با آنچه مردم آشتی کردند، دشمنی ورزیدند و با
آن چه دنیا
پرستان دشمن شدند آشتی کردند. قرآن به وسیله آنان شناخته می شود و آنان به
کتاب خدا آگاهند قرآن به وسیله
آنان پابرجاست و آنان به کتاب خدا استوارند.
به بالاتر از آن چه امیدوارند چشم نمی دوزند و غیر از آن چه که از آن می
ترسند
هراس ندارند.